malapropos (صفت)نابجا، نا بهنگام، نا مناسب، بی موقع، بی محلunseasonable (صفت)بی مورد، نا بهنگام، بی موقع، بی جاinopportune (صفت)بی مورد، نا بهنگام، نا مناسب، بی موقع، بی جاuntimely (صفت)بی مورد، نا بهنگام، بی موقعanachronistic (صفت)بیمورد، نا بهنگامanachronous (صفت)بیمورد، نا بهنگامpremature (صفت)نا بهنگام، نارس، پیش رس، قبل از موقعimmature (صفت)نا بهنگام، سبز، نارس، بی تجربه، نا بالغ، رشد نیافتهprecocious (صفت)نا بهنگام، با هوش، زود رس، فلفلی، پیش رسill-timed (صفت)نا بهنگام، بی موقع
بی وقت . . . . . بی موقع . . . . . .مثل پوستین تابستان ؛ چیزی نه بجایگاه خود. بی ارز. بیهوده :روئی که چو آتش بزمستان خوش بودامروز چو پوستین بتابستانست. سعدی.+ عکس و لینک