داهی
ویرا
ژنی
ذکی
نابغه :با توانمندیها پای کار بودن .
پخمه :با توانمندیها پای کار نبودن.
چه تکایه و زمانه و همایه.
تک شناسی. گروه شناسی. همایه شناسی.
به بارکش کار نمیدهند
از کاردان بیگاری نمی کشند.
... [مشاهده متن کامل]
" اگر کار را به کاردان ندهند تا از روند سر کار بودن پای کارباشد پای کار نبودن است و واپس گرایی خواهد بود. "
مردم و کشور و ملتی پیروزمند که پای کار باشند چه در دانستهای آرمانی وچه در دانستهای کاربردی. و امروزه روز نبوغ را پای کار بودن و پخمه را پای کار نبودن شناسه کرده و می کنند. زیرا آزمون از دانست فراتر است. دانست آنگاه دانست است که از آزمایش آزمون شود وافت نیابد. اگر همهء دانستها را بدانی وپای کار آزمایشگاه وکاربرد نباشی از کشوری که دانست اندکی دارد و پای کار است پایین تر خواهی بود. ودر آزمون وافتخار کشوری پیش است که پای کار دانستها وآزمایش برای افت وآزمون باشد. فرد وخانواده و جامعه نیز همچنین روندی را باید در دست داشته باشند تا پیروزمند زندگی باشند. رون دانش آموزی از آغاز تا پایان دانش آموختگی همین روند راباید داشته باشد تا نسل های جایگاه راست ودرست خود را داشته باشند و فرزند امیدی باشند و هر روز زندگی شان جشنی باشد با دو نوروز وگر نه در انتظار تعطیلات نوروزی خواهند ماند و زیگارشان به بیهودگی و نروند پذیری سپری خواهد شد. و به جای فناوری وفراوری به وابستگی و واپس گرایی میگرایند و آیین زندگی خود را در گرایش درو غین به خیام که پیایند پور سینا خواهند گذاشت بی آنکه یکی از رشته های دانستهای خیام را فرا گرفته باشند و اخلاق را در خواری خودشان می یابند. و با داشتن داشتمانها نادار و با داشتن دانستها
خوار تهی دستار خواهند ماند و آنگاه اند اندک نه خود که دیگری را بختم می زنند وبه شناسهء دیگران می پردازند. با آنکه نسلها در یافته اند که باید با تلاش و کوشش و برنامه وکارگران و نا کارگریزی هرروز بهتر از دیروز وهر سال بهتر از پارسال روند داشته باشند. وبهان نماد بدبختی وناسرانجامی خواهد بود. وژاژخوایی را پیشه نسازند بلکه سازندگی را در اندیشه ودانش و سنجش و زندگی خود به آرمان و کاربرد داشته باشند. تا الگو گردند و پند دیگران نشوند. و خود خلق وخداپسندانه به کار وبار زندگی پردازند. و دادوستد ها در پیشرفت هر روزه باشد ونه در پسرفت همواره، آیا کسی نسل خود را خوار می خواهد ونباید خود را بی ارزش در تاریخ دانست می پسندت پس خود هم باید بیهوده گذران نگردد تا یابش ارج و مرج و سر بلندی نماید و دریافت سر افکندگی نکند تا دریافتی سربلندانه از خود وزندگی خود وکشور خود داشته باشد تا بداند این همه دانستها ورشته های آنها برای زندگی کشورهاست.
سلیم
نابغه: فراهوش، تیزهوشان
ژِنی ( فرانسوی )
نابِغه: تیزهوش، باهوش، هوشمند، فرهوش
ویسمن [visman]
( مرکب از ویس [دانش؛ معرفت؛ خرد] من [اندیشه] )
دانش اندیش، خردمند، باهوش
به نظر من ویسمن جایگزین خوبی برای نابغه است
همه از آدم تیزهوش ونابغه میترسند؛ چون حریفش نمیشن وتحت کنترل خودشان درنمیاد وآزاد
فکر باقی میماند وبه هیچ طرف وابسته نیست.
به این خاطر تهمت "جادوگری یا دیوانه" بهش می چسپانند!
بنده به شخصه فک میکنم نابغه کسی که دقت زیاد ی داره و از مخش زیاد کار میکشه یه طور بانک کتابخانه مرتب آپدیت شده
نابغه = ژنی
ژنی. . . .
کلمه ژنی یک لغت فرانسویست مثل اینکه بگویید genius که به انگیسی نابغه مى شود. به فارسی امروزه :
" هوشمند" گفته مى شود.
اخیرا مجله جدولی به نام " نابغه" در کیوسک مطبوعاتی دیده مى شود.
پر استعداد
ژنی، پراستعداد، پرنبوغ، ذکی، هوشمند
در پهلوی " ازدا azda " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
این واژه پارسی هم میتونه باشه ساخته از دو واژه نا که پسوندی منفی است و بغ به معنای خدا که معنیش میشه کسی که از دانش به خدا فقط نرسیده است
ژنی
استوره، فرزان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)