نابغه

/nAbeqe/

    genius
    ingenious
    prodigy
    phenom

مترادف ها

genius (اسم)
استعداد، خوش طبعی، ژنی، دماغ، نابغه، نبوغ

wizard (اسم)
جادو، جادو گر، نابغه، طلسم گر

پیشنهاد کاربران

سلیم
نابغه: فراهوش، تیزهوشان
نابغه کسی است که اراده ورزی را کنار گذاشته یا دست کم می توان گفت، هوش می تواند به تنهایی و بدون اراده فعالیت داشته باشد، که می شود ذهن ناب شناسایی
ژِنی ( فرانسوی )
نابِغه: تیزهوش، باهوش، هوشمند، فرهوش
ویسمن [visman]
( مرکب از ویس [دانش؛ معرفت؛ خرد] من [اندیشه] )
دانش اندیش، خردمند، باهوش
به نظر من ویسمن جایگزین خوبی برای نابغه است
همه از آدم تیزهوش ونابغه میترسند؛ چون حریفش نمیشن وتحت کنترل خودشان درنمیاد وآزاد
فکر باقی میماند وبه هیچ طرف وابسته نیست.
به این خاطر تهمت "جادوگری یا دیوانه" بهش می چسپانند!
بنده به شخصه فک میکنم نابغه کسی که دقت زیاد ی داره و از مخش زیاد کار میکشه یه طور بانک کتابخانه مرتب آپدیت شده
نابغه = ژنی
ژنی. . . .
کلمه ژنی یک لغت فرانسویست مثل اینکه بگویید genius که به انگیسی نابغه مى شود. به فارسی امروزه :
" هوشمند" گفته مى شود.
اخیرا مجله جدولی به نام " نابغه" در کیوسک مطبوعاتی دیده مى شود.
پر استعداد
ژنی، پراستعداد، پرنبوغ، ذکی، هوشمند
در پهلوی " ازدا azda " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
این واژه پارسی هم میتونه باشه ساخته از دو واژه نا که پسوندی منفی است و بغ به معنای خدا که معنیش میشه کسی که از دانش به خدا فقط نرسیده است
ژنی
استوره، فرزان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس