نابخردی

/nAbexradi/

    folly
    irrationality
    puerility
    tomfoolery

مترادف ها

folly (اسم)
حماقت، نادانی، بی خردی، ابلهی، نابخردی، قباحت

silliness (اسم)
خریت، حماقت، نابخردی

unreason (اسم)
حماقت، بی خردی، نابخردی، کم عقلی، عمل خلاف عقل

imprudence (اسم)
نابخردی، بی احتیاطی، بی تدبیری، بی مبالاتی

پیشنهاد کاربران

نافرزانگی. [ ف َ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) نابخردی. بی عقلی. نادانی. مقابل فرزانگی. حالت و صفت نافرزانه. || بیهوشی. ناهوشیاری. مستی :
چو ساقی در شراب آمد به نوشانوش در مجلس
به نافرزانگی گفتند کاول مرد فرزانه.
سعدی.
نازک مغزی

بپرس