aberrant (صفت)نابجا، منحرف، گمراه، کجراه، بی راهimproper (صفت)نابجا، نامربوط، نا شایسته، نا مناسب، نالایق، بی جا، خارج از نزاکتmalapropos (صفت)نابجا، نا بهنگام، نا مناسب، بی موقع، بی محل
چیزی که در جای خود قرار نگیرد.ill - matchedمثل پوستین تابستان ؛ چیزی نه بجایگاه خود. بی ارز. بیهوده :روئی که چو آتش بزمستان خوش بودامروز چو پوستین بتابستانست. سعدی.نابجا و نابهنگامIrrational غیر منطقی+ عکس و لینک