frustrate (فعل)باطل کردن، خنثی نمودن، خنثی کردن، عقیم کردن، مختل کردن، نا امید کردن، عقیم گذاردن، هیچ کردن، فکر کسی را خراب کردنdisappoint (فعل)محروم کردن، مایوس کردن، نا امید کردن، دلسرد کردنwet blanket (فعل)نا امید کردن
dash somebody’s hopes=to disappoint someone by telling them that what they want is not possibleبر باد سرد نشاندنlet down+ عکس و لینک