میوه دادن


    fructify

مترادف ها

bear (فعل)
تاب اوردن، بردن، مربوط بودن، حمل کردن، داشتن، زاییدن، تحمل کردن، متحمل شدن، در برداشتن، میوه دادن

fruit (فعل)
میوه دادن

fructify (فعل)
میوه دادن، مثمر شدن، بارور ساختن، میوه دار کردن، برومند کردن

پیشنهاد کاربران