سانسکریت ( بِراهمی ) : स्थान، میتها/استهانه، mētha / sthāna سُغدی: 𐬬𐬀𐬨𐬀𐬢 ( m - y - γ - ʼ - n ) ، myγʾn / mīγān سَکایی: میها، mihā عیلامی باستان: 𒄩𒀭𒋫𒀭، هَلتاش، hal - taš مانند "هَلتَمتی": سرزمین ورجاوند یا خدایان، اهلِ توانا میهن برابر واژه انگلیسی >>> homeland ( ( گرچه استاد خودم دکتر محمد حسن دوست هم به خوبی در نَسک فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی گوشزد کرده است! ) ) . می: مَئه - کوتاه شده واژه "مان" فارسی باستان - مان: جا و مکان، خانه و سَرا، اَندرونی - تبار، نژاد، تیره، خانواده، خاندان ( ( مان: در پارسی باستان: مانیا در اوستایی: نَمانه در پهلوی: مان مانند: ماندن: در جایی ایستادن - دودمان: تیره خاندان مِهمان: بزرگ نژاد - ماندانا: گوهره ی دانا ) ) . هَن ( اَن ) : چَپیره، انبوهی از چیزی به مانند مردمان که برای کاری دورهم گرد می آیند، مانند: هَنباز ( انباز ) ، هَنبار ( انبار ) ، هَنداختن ( انداختن ) ، هَندام ( اندام ) و. . . . معنی: خانه مردمان و ایزدان، سرزمین مادری ( آبا و اجدادی: خانوادگی، motherland، fatherland ) ، زادگاه تبارها، زادبوم نژادها، وطن! ( ( درسته وطن واژه عربی است ولی درست همان مینو یا معنای میهن را می دهد! ) ) . اوستا: واژه میهن ( مَئثَن، maēthan ) بارها در اوستا آمده است که گنجایش این را ندارم همه ی نوشته های آن را بازگو کنم، پس بخشی از تیشتریشت ( یشت هشتم ) بند1 را می گذارم: mraot ahurō mazdā spitamāi zarathushtrāi, panghahe anghuthwemca ratuthwemca, manghemca "maēthanemca" myazdemca fra - yazamaide معنی: اهورامزدا به سِپنتمان زرتشت سخن گفت ( همپرسگی کرد ) : تو بزرگِ بدن دار ( جِسمانی ) و روحانی ( رَتو: با خرد ) باش! ماه و "میهن ( خانه مردمان ) " [و] مَیزَد ( سفره مانند: سفره هفت سین ) را می ستاییم . پهلوی: خیم و خرد فرخ مرد، بند7: ān ī dušāgāh ī wiyābān ēg - iz ān draxt nē homānāg čē ān draxt homānāg kē tāg nē tarr ud raz bar nē āwarēd asūd u - š kunēnd fradom čē waxšišn bawēd mān "mēhan" stūn ī frawārān ud frasp ī nēk معنی: آن [مرد]ِ دژآگاهِ گمراه، پس آن درخت را شبیه نه ( = نیست ) ، چه ( = زیرا، بلکه ) آن درخت را شبیه [است] که شاخه[اش] تر ( تازه ) نه ( نیست ) ، و میوۀ رَز ( انگور ) نیاورد [و] بی سود [است]؛ و از آن [درخت]، نخست که [آن را] رشد باشد، مان ( خانه ) ، "میهن"، ستون فروارها ( سقف ها ) و فرسپ ( تیرک سقفِ ) نیک بسازند.
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
منبع عکس. فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید مهین بهتر واژه فارسی به جای واژه عربی وطن است.
میهن شرکت صنایع غذایی ایرانی است که در زمینه تولید بستنی، آب میوه و فراورده های لبنی فعالیت می کند. این شرکت در سال ۱۳۵۴ خورشیدی توسط ایوب پایداری در تهران پایه گذاری شد. این مجموعه، بزرگ ترین تولیدکننده بستنی و لبنیات در ایران به شمار می رود که با بیش از ۲۵٬۰۰۰ کارگر به فعالیت خود در این زمینه ادامه می دهد. تولیدات این شرکت شامل پنیر، کره، شیر، خامه، ماست، دوغ، انواع بستنی و آبمیوه است. ... [مشاهده متن کامل]
این مجموعه با داشتن کارخانه تولید بستنی به نام میهن با وسعت ۳٫۶ هکتار، کارخانه تولید لبنیات به نام شهر لبنیات میهن با وسعت ۳۷ هکتار و کارخانه تولید بستنی و آبمیوه به نام پاندا میهن به وسعت ۱۸ هکتار، از بزرگ ترین مجتمع های صنایع غذایی کشور ایران محسوب می شود. همچنین میهن، مجتمع کشت و صنعت سبز غزال میهن را مشتمل بر دامداری ۴۰ هزار رأسی گاو شیری در زیربنایی به وسعت ۴۰ هکتار جهت تولید شیر موردنیاز کارخانه های لبنیات و بستنی میهن؛ به همراه مزرعه ای به وسعت ۲۵۰ هکتار در مجاورت دامداری، جهت کشت خوراک دام و علوفه دام های شیری خود، در استان مرکزی ایجاد کرده است. در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران با توجه به تصاویر ادعا شد که کامیون های شرکت میهن اقدام به جابجایی نیروهای امنیتی کرده اند. شرکت میهن پس از این اقدام با تحریم محصولات توسط مردم مواجه شد. شرکت میهن در سال ۱۳۵۰ توسط ایوب پایداری تأسیس شد. او فعالیت خود را از نوجوانی با فروش بستنی به وسیله چرخ دستی آغاز کرد. او میهن را به بزرگ ترین تولیدکننده بستنی و لبنیات در کشور تبدیل کرده است که در حال حاضر بیش از ۱۱۰۰۰ نفر را در بخش های مختلف به خدمت گرفته و فضاهای تولیدی سرپوشیده آن به ۳۵۰ هزار متر مربع بالغ می گردد. ایجاد زنجیره بزرگ توزیع در کشور با بیش از ۶۰ مرکز توزیع به میهن کمک کرد تا محصولاتش را در بیش از ۲۰۰ هزار فروشگاه در سراسر کشور عرضه کند و بالغ بر ۶۵٪ سهم بازار بستنی و ۵۰٪ سهم بازار شیر استریلیزه را در اختیار بگیرد. استفاده از بهترین مواد اولیه و تکنولوژی روز دنیا باعث شده محصولات میهن در مقاصد صادراتی مانند عراق، کویت، امارات متحده، پاکستان، عمان، قطر، روسیه، مالزی و افغانستان هم مورد استقبال مصرف کنندگان قرار گیرد. برادران پایداری در سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ دچار اختلاف هایی می شوند که جدایی از یک دیگر را برایشان رقم می زند. فرامرز پایداری در سال ۱۳۹۱ شرکتی با نام دومینو را راه اندازی می کند که نشان واره ای شبیه به میهن دارد.
من برآنم که واژهء" میهن" از واژهء "مغان" گرفته شده است. مءهن فارسی کهن ومغن به سبک کهن که به روند به میهن واژه شده است.
Home country
میهن ( به هندی: Matrubhoomi ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۳ و به کارگردانی مانیش جا است. در این فیلم بازیگرانی همچون تولیپ جوشی، سودهیر پاندی، پیوش میشرا، سوشانت سینگ، آدیتا سیرواستاو ایفای نقش کرده اند.
someone's native soil
میهن به معنی کشور نیست معنی و مفهومی که در میهن نهفته است بسیار مثبت می باشد . به نمونه کاربرد آن نگاه کنید . نیروهای میهنی در جبهه های جنگ پیروزی های بزرگی رسیدند. میهن را می توان به معنی ملت - کشور بکار گرفت ... [مشاهده متن کامل]
این جمله اگر به انگلیسی ترجمه شود باید جای /میهن /واژه nation را گذاشت نه کشور country را ، تا که ترجمه رسا و گویا مفهوم بند باشد.
Homeland Motherland Fatherland
native country
وطن سرزمین
نامی آریایی به چم ایران که هر کس اونا روی خودش بگذاره به چم اینه که تکه ای از هستیش از ایرانه اما افسوسانه برای شماری انیرانی فرمانروای ایران از میهن دوره جاوید ایران