میانه رو

/miyAnero/

    moderate
    economical
    frugal
    modest
    reasonable
    temperate
    abstemious
    bland
    centrist
    middle-of-the-road

فارسی به انگلیسی

میانه رو از نظر سبک هنری
chaste

میانه رو شدن
moderate

میانه رو کردن
moderate, modify

مترادف ها

moderate (صفت)
مناسب، محدود، ارام، متعادل، ملایم، میانه رو، معتدل

frugal (صفت)
با صرفه، اندک، صرفه جو، مقتصد، میانه رو

sober (صفت)
هوشیار، سنگین، عاقل، بهوش، متین، موقر، میانه رو

temperate (صفت)
ملایم، میانه رو، معتدل

پیشنهاد کاربران

میانه رو
معتدل
| Centrist |
اعتدال
گرایش متعادل بین چپ و راست
میانه رو در مقابل منحرف هست نه تندرو .
چون راه میانه یعنی راه مستقیم است .
این حرف رهبر ماست
Moderate
Temperate
Middle of the road
اعتدال