میان

/miyAn/

    between
    borderline
    inter-
    median
    mid
    mid-
    middle
    midst
    center

فارسی به انگلیسی

میان اندازه
mid-size, midsize

میان اندازه در اتومبیل
intermediate

میان اهنگ
intermezzo

میان بر
short cut, [n.] short cut, [adj.] cut across, crosscut, cutoff, flesh, byway, shortcut

میان بر در دایره
diameter

میان برکردن
intersect

میان پرده
intermission, interlude

میان پهنه
interface

میان پوست
dermis

میان تنه
haunch

میان تهی
hollow

میان تهی بودگی
vacuity

میان تهی شدن
hollow

میان تهی کردن
hollow

میان چوب
heartwood

میان دانشگاهی
extramural, intercollegiate

میان رنگ
halftone

میان زمان
interim, intermission, interval

میان زمانی
interim

میان زیب
centerpiece

مترادف ها

middle (اسم)
میان، مرکز، میانه، کمر

center (اسم)
میان، مرکز، میانه، مدار، وسط و نقطه مرکزی

waistline (اسم)
میان، کمر

waist (اسم)
میان، کمربند، دور کمر، کمر لباس، میان تنه

centre (اسم)
میان، وسط و نقطه مرکزی

middling (قید)
میان

among (حرف اضافه)
در میان، میان، از جمله، در زمره

between (حرف اضافه)
در میان، میان، در بین، مابین، فیمابین

amongst (حرف اضافه)
در میان، میان، از جمله، در زمره

پیشنهاد کاربران

میان و میانه و احتمالا ماد با میدل انگلیسی مثیوس یونانی مدیوس لاتین و مدیوم و. . . در زبان های هندواروپایی هم ریشه است
این واژه به ریخت میدان به زبان عربی نیز راه یافته گویا
یان همان کلمه y�n ( یؤن ) که معنی طرف را دارد و در ترکی در اشاره به آنطرف می گویند. اویان. در اشاره به طرف اشاره طرف دیگر که نزدیک به اشاره کننده است، بویان. و وسط و بین آنها را میان گویند
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
میانمیانمیانمیان
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه میان
معادل ابجد 101
تعداد حروف 4
تلفظ miyān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: miyan]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی miyAn
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

میان
به جای واژه های "متوسط، مِدیوم" بگوییم "میانه"، به جای واژه های "حداکثر، های" بگوییم "بیشینه" و به جای "حداقل، لُو" بگوییم "کَمینه"
این واژگانی که به گوشتان خورده است بهتر از برابر های انگلیسی و عربی شان نیستند؟
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین میتوان به جای "حداقل" در گفتگو ها گفت "کَمِ کَم، کمِ کمِش" و به جای "حداکثر" بگوییم "زیادِ زیاد، زیاد زیادِش". برای نمونه:
نادرست:حداقل این کار را که میگویم بکنید.
درست تر:کَمِ کَمِش این کار را که میگویم بکنید.
جای دوری نمی رود که از این واژگان بیگانه بکار نبریم!اگر به جای "میانه" بگویید "مِدیوم" کسی به شما نمیگوید که خیلی خَفَن هستید!
بدرود!

میان در لغت به معنای بین و وسط می باشد ولی از انجا که خیلی از اسامی کهن ایران بر گرفته از عوارض طبیعی هستند؛ هرگاه این اسم بر شهر یا روستا یا مکان نهاده شود به ( معنای سرزمین نسبتا همواری است که بین دو دره ی بزرگ واقع شده باشد )
لابه لای
بین ، فاصله ی بین دو چیز یا دو نفر
واژگان ( میان، میانه یا میانگین، میانجی، میانجی گری ( میانجیگی ) ) واژگان پارسی هستند و در زبان پهلوی به گونه یِ ( مَیان، مَیانَگ، مَیانجیگ، مَیانجیگیه ) واگویی می شده اند.
چنانکه در رویه یِ 55 و 171 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
میانمیان
از میدان هست
الاثناء ، غضون
لا، بین، مرکز، میانه، وسط، کمر، تو، داخل، مابین

مرکز
کمر
بُحبوحه
تو
ضمن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)