مگر

/magar/

    but
    except
    other
    provided
    saving
    unless
    [interrogative word used by one who hears a remark contrary tohis previous supposition]

فارسی به انگلیسی

مگر انکه
but, barring

مگر کف دست بو کرده بودم

مترادف ها

except (قید)
مگر

unless (حرف ربط)
مگر، مگراینکه، جز اینکه

but (حرف ربط)
اما، ولی، لیکن، مگر

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مگرمگرمگرمگر
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مگرمگرمگرمگر
واژه مگر از�فارسی میانه𐭠𐭫 𐭧𐭲 ( ʾl ḥt�/⁠ma agar⁠/, �“perhaps; lest” ) , from 𐭠𐭫 ( ʾl�/⁠ma⁠/, �“not” ) � 𐭧𐭲 ( ḥt�/⁠agar⁠/، �اگر� ) . ( حرف اضافه ، ق ) ترجمه الا و از برای استثنا آید. ( برهان ) . کلمه استثناست به معنی الا و لیکن و بغیر و جز و سوا. ( ناظم الاطباء ) . حرف استثناست و آن از مستثنی منه و مستثنی و امری که مشترک باشد بینهما و بالسلب والایجاب ناگزیر، چه مقرر است که حرف استثنا حکمی که مستثنی منه را ثابت می باشد مستثنی را از همان حکم برمی آرد چنانکه گویی : آمدند همه مگر زید. ( آنندراج ) . جز. جزآنکه. بجز. الا. الاآنکه. به استثنای. غیر از.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. CitationClose
MacKenzie, D. N. � ( 1971 ) “ma agar”, in�A concise Pahlavi dictionary, London, New York, Toronto: Oxford University Press, �

منابع• https://books.google.com/books?id=tRegBAAAQBAJ&pg=PA53#v=onepage&q&f=false
نیرنگ
مَر
برای اشاره به مصداقی خارج از موضوع
مگر یعنی مگه
واژه مگر
معادل ابجد 260
تعداد حروف 3
تلفظ magar
نقش دستوری قید
ترکیب ( حرف اضافه ) [پهلوی: magar]
مختصات ( قید استفهام )
آواشناسی magar
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی معین
مگه دیوانه میپرسه!
لیش المجنون یسأل!
- - - -
این جمله تعجبیه وسؤال نیست وغیر قابل ترجمه به زبان انگلیزی!
ومعادل:
چرا دیوانه میپرسه؟
لماذا یسأل المجنون؟
Why crazy ask?
نیست!
چون دیوانه هرگز نمیپرسه.
مگر یعنی همان اگر
مثلا : علی دیر خواهد آمد اگر در ترافیک بماند
و علی دیر نخواهد آمد ( مگر ) اگر در ترافیک نماند.
مگر آنکه [فلان اتفاق بیفتد]
به استثناء
به جز، به استثنا، به غیر، فقط، الا، شاید، همانا، از قضا
مگر:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " مگر" می نویسد : ( ( مگر در پهلوی واژه ای است آمیغی : مه - هگر ma - hagar ، ساخته شده از "مه" ( نه ) و " هگر " ( اگر ) . ) )
( ( مگر مردمی خیره خوانی همی؛
جز این را نشانی ندانی همی ! ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 197 )

اتفاقا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)