pause (اسم)وقفه، مکی، سکوت، توقف، درنگhalt (اسم)سکته، ایست، مکی، درنگintermittence (اسم)تناوب، نوبت، مکی، فاصلهbackset (اسم)بازداشت، عقب زنی، وارونه، مکی، عودcheck (اسم)حواله، مکی، برات، بوته، چک، بررسی، چک بانکbreather (اسم)مکی، استراحتcunctation (اسم)مکی، تعلل، تاخیر، قصور، تعویقdelay (اسم)مکی، تعلل، تاخیر
مکی ؛مک، با کسره م، در گویش شهر بابکی نام گیاهی است که به آن شیرین بیان هم می گویند، نام این گیاه ز فعل مکیدن گرفته شده، وریشه ی آن خاصیت درمانی داردمکی ( موکی ) در لغتروستایی در دهستان برکوه، در شهر ریوش از توابع بخش کوهسرخ شهرستان کاشمر در استان خراسان رضوی.+ عکس و لینک