شکنگاه ( دربرابر مَکْسَر )
شکنگر
در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم فاعل در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه:
بن فعل گر = همتای پارسی
برای نمونه:
مُبَشِّر: مژده گر
مُشَرِّح: گزارگر
در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم فاعل در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه:
بن فعل گر = همتای پارسی
برای نمونه:
مُبَشِّر: مژده گر
مُشَرِّح: گزارگر
شکنگرده
( Shekangarde )
در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم مفعول در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه:
بن فعل گرده ( دیسه ی مفعولیِ پسوند �گر� ) = همتای پارسی
برای نمونه:
مُبَشَّر: مژده گرده
مُشَرَّح: گزارگرده
در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم مفعول در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه:
بن فعل گرده ( دیسه ی مفعولیِ پسوند �گر� ) = همتای پارسی
برای نمونه:
مُبَشَّر: مژده گرده
مُشَرَّح: گزارگرده
مکسر به معنی شکسته شدن واژه است
و نشانه ندارد
و نشانه ندارد
جمع مکسّر :جمع تکسیر.
مکسر به محلی در کناره رودخانه ها گفته میشود که با بالا امدن رودخانه هنگام سیل به مانند یک رودخانه فرعی عمل کرده و اب إضافی رودخانه را به جهت دیگری مانند دشت و دریا سرازیر و از احتمال خسارات سیل جلوگیری میکند، مَکْسَر، مَسْکَر هم میگویند