موکول بودن بهdependموکول سازی به روز دیگرcontinuanceموکول کردنto leave, to trustموکول کردن به بعدdeferموکول کردن لایحه به بعدtable
dependency (اسم)تبعیت، وابستگی، تعلق، بستگی، موکول، کشور غیر مستقلdependent (صفت)تابع، وابسته، مربوط، متعلق، موکول، محتاج، نامستقلsuspended (صفت)اویزان، موکول، معلق، موقوف، موقوف شدهpostponed (صفت)معوق، موکول
موکول: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:سمسر samser ( سنسکریت: samsre )ارجاعافتادن:موکول شد: افتاد.موکول: معقولواگذار، سپردهبه تعویق انداختن+ عکس و لینک