جسمانی، عرفی، دنیوی، موقتی، غیر روحانی، زمانی، وابسته به گیجگاه، شقیقه ای، زودگذر فانی
jackleg(صفت)
ناشی، نا درست، خام دست، موقتی
provisional(صفت)
مشروط، شرطی، سپنج، موقتی، موقت
impermanent(صفت)
نا پایدار، بی ثبات، سپنج، موقتی، موقت
interim(صفت)
سپنج، موقتی، موقت
پیشنهاد کاربران
موقتی: موقت واژه ای عربی است که پسوند نسبت پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی اینهاست: گذرا، زودگذر ( دری ) فاترچیک fātercik ( سغدی )
سپنجین
زودگذر، ناپایدار
transitory
Provisional
قلیل المدت
چهارروزه. [ چ َ / چ ِ زَ / زِ ] ( ص نسبی ) مجازاً به معنی زودگذر و ناپایدار که بس نپاید و به درازا نکشد. سپنجی. - چهارروزه ٔ عمر یا عمر چهارروزه ؛ عمر زودگذر. - دنیای چهارروزه ؛ دنیای ناپایدار. جهان گذران.