موطن

/muten/

    country
    fatherland
    home
    soil
    motherland or home

فارسی به انگلیسی

موطن اصلی
old country

مترادف ها

home (اسم)
موطن، خانه، شهر، اقامت گاه، میهن، وطن

birthplace (اسم)
مولد، زادگاه، محل تولد، زادبوم، موطن، تولدگاه

matrix (اسم)
موطن، رحم، ماتریس، زهدان، بچه دان، جای پیدایش

motherland (اسم)
موطن، میهن، مادر میهن

fatherland (اسم)
موطن، کشور، میهن، وطن

پیشنهاد کاربران

موطَن [مُوْطَن] ( عربی )
۱. جای اقامت و محل سکونتِ کسی؛ دیار ( در کاربرد خاص: �دیاریس� ) و سرزمینی که شخص در آن سکونت گزیده است؛ سرزمینی که در آن خانه دارد. ( Homeland )
۲. در متون ادبی: سرزمین اصلی و خاستگاه معنوی یا روحانی؛ مأوای دل یا جای بازگشت حقیقی انسان.
...
[مشاهده متن کامل]

۳. [در کاربرد فنی و قدیم] محل ثابت یا جایگاهی که چیزی یا کسی بدان وابسته است.
مثال از متون:
�هر کسی را به وطن خویش بُوَد میلِ تمام / عاشقان را به موطن دوست بود جان فزای� ( امیرخسرو دهلوی ) .
�ترک موطن نکرده باشد هیچ دانا / گرچه در غربت بود زر و سیم فزون� ( جامی ) .

دیار. زادگاه. سرزمین. زمین. ایستگان:موطن.
سرزمین، دیار
سیار
native country
مسقط الرأس
جای باش