موضوع

/mowzu~/

    subject
    topic
    subject-matter
    object
    caser
    deducted
    placed
    concern
    consideration
    ground
    issue
    item
    point
    proposition
    question
    stuff
    theme
    subject (-matter)
    case

فارسی به انگلیسی

موضوع اسرارامیز
closed book

موضوع اصلی
leitmotif, leitmotiv

موضوع به خصوصی
book

موضوع حیاتی و مماتی
matter of life and death

موضوع خصوصی
confidence

موضوع دادگاه
case

موضوع درسی
subject

موضوع روز
noise

موضوع سوق الجیشی
bridgehead

موضوع عمده
keynote

موضوع مرافعه
bone of contention

موضوع مورد بحث دادگاه
question

موضوع مورد علاقه شدید
religion

موضوع مورد مراجعه
referent

موضوع وابسته
side issue

مترادف ها

matter (اسم)
ماده، جوهر، امر، مطلب، چیز، خیم، جسم، اهمیت، ذات، ماهیت، موضوع، نکته

object (اسم)
شیی ء، هدف، مقصود، کالا، چیز، مفعول، موضوع، منظره، شیء، شیی

subject (اسم)
نهاد، فاعل، مطلب، مبتدا، شخص، در معرض، موضوع، شیی، تحت، مبحث، موضوع مطالعه، زیرموضوع، موکول به

story (اسم)
گزارش، شرح، حکایت، داستان، روایت، موضوع، قصه، اشکوب، نقل

point (اسم)
پست، ماده، معنی، نقطه، سر، قله، هدف، جهت، درجه، نوک، فقره، ممیز، اصل، لبه، پایان، مرحله، موضوع، نکته، امتیاز بازی، نمره درس

issue (اسم)
عمل، کردار، نژاد، اولاد، فرزند، سرانجام، پی امد، بر امد، نسخه، موضوع، شماره، نشریه، نتیجه بهی

subject matter (اسم)
مطلب، فقره، موضوع، موضوع اصلی

question (اسم)
مطلب، موضوع، پرسش، سئوال، مسئله، پرس، سوال، استفهام

fable (اسم)
داستان، حکایت اخلاقی، دروغ، افسانه، موضوع

plot (اسم)
نقطه، قطعه، طرح، نقشه، دسیسه، توطئه، موضوع، موضوع اصلی

theme (اسم)
شاهد، ریشه، زمینه، انشاء، موضوع

problem (اسم)
سختی، چیستان، مشکل، موضوع، مسئله

topic (اسم)
موضوع، سرفصل، مبحث

leitmotiv (اسم)
موضوع، موضوع مهم تکراری

motif (اسم)
اصل، موضوع، موتیف، مایه اصلی، شکل عمده

پیشنهاد کاربران

موضوع. [ م َ ] ( ع مص ) وضع. موضع. نهادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . بنهادن. ( تاج المصادر بیهقی ) . و رجوع به وضع و موضع شود. || سبک و تیزرو گردیدن شتر. ( منتهی الارب ) .
موضوع. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) مرد زیان زده در تجارت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . مرد زیان کرده در تجارت. ( ناظم الاطباء ) . || شتری که بر سر خود بی شبان و راعی چرا کند و به شب به خانه بازآید. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
...
[مشاهده متن کامل]

- بعیر حسن الموضوع ؛ شتر شتاب نیکو. ( ناظم الاطباء ) . شتر نیکو تیزرفتار. ( منتهی الارب ) . راهوار. ( ناظم الاطباء ) .
|| ( اصطلاح حدیث ) حدیث موضوع ، حدیث ساخته و بربسته. ( ناظم الاطباء ) . موضوعة. ( احادیث الموضوعة ) ( منتهی الارب ) . رجوع به موضوعة شود. جعلی.
منبع. لغت نامه دهخدا

پینمود
موضوع معانی مختلفی دارد که در زبان پارسی برای بخش های مختلف این واژه واژگان دارد و می تواند بسازد برای نمونه:موضوع درس ما چه بود، می شود نکته درس ما چه بود، یا موضوع بحث چه بود، می شود سخن گفتمان یا گفتگو چه بود، از موضوع درس دور شدیم، می شود گفت از جستار و یا آماج یا هدف درس دور شدیم
موضوع فارسی است زیرا پایهء آن وضع است که لری است زیرا گوسفندی را که سر می برند می پرسند وزش ( وضعش ) چطور بود. تکرار واژهء وز لری به وضع گراییده. و گرد وزم ( جمع ) آن موضوع می شود.
واژه موضوع
معادل ابجد 922
تعداد حروف 5
تلفظ mo[w]zu'
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: مَوضوع، جمع: مواضیع و موضوعات]
مختصات ( مُ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی mowzu'
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

نهاده
🇮🇷 همتای پارسی: نهاده 🇮🇷
قضیه ومطلب
پرهشت
یا
فرهشت
( نکته واژه ای پارسی نیست )
ارپی شده ی واژه ی ( ( موزو ) )
( ( ع ) ) گزاری به دست ناخوانشان در نوشتار بسیاری از واژه های پارسی
آن را در نزد خوانندگان واژه ی ( ( تازی ) ) نمایش داده است،
همانند
( ( تلوو ) ) که با ( ( ع ) ) گزاری شده است: طلوع.
موزو=موضوع
مورد . سوژ. تم .
محل بحث= مبحث
برابر پارسی ( موضوع ) چنانچه برگردان واژه انگلیسی ( سوژه ) باشد، واژه ( درون آخته ) می باشد. ( بویژه در فلسفه )
برابر ( اُبژه یا عین ) نیز، ( برون آخته ) می باشد.
سوبژکتیو= درون آختی
اُبژکتیو= برون آختی
...
[مشاهده متن کامل]

در گفتگوی روزانه نیز برابر واژه ( موضوع ) واژه ( ماجرا یا جریان ) می باشد. نمونه: موضوع از چه قرار است؟= ماجرا از چه قرار است؟یا جریان چیست؟
در گزاره نویسی نیز واژه ( نهاد یا نهاده ) برابر ( موضوع ) می باشد جایی که سخن از موضوع و محمول باشد.
چنانچه ( موضوع ) برابرنهادِ واژه ( مبحث ) باشد، می توان به جای آن از واژه ( جُستار ) بهره برد و اگر پرسش و پاسخ در میان باشد، از واژه ( پُرسمان ) بهره برد.
من با کاربر علی بهجو همسویم و بسته به بافتار ( زcontext ) ی که آن واژه بکار می رود، می بایست جایگزین های درخور را بکار گرفت.

نهاده شده . وضع شده .
اتفاق - حادثه
جُستار، باره ( در برخی جاها )
واژه ی �باره� را نه همتراز با واژه ی �جُستار� که در ترازی پایین تر از آن، می توان بجای واژه ی از ریشه عربی �موضوع� بکار برد. نمونه:
چنین گفت کز مرگ خود چاره نیست مرا بر دل اندیشه زین باره نیست. فردوسی توسی
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۲۹ تیر ماه ۱۳۹۶
https://www. behzadbozorgmehr. com/2017/07/blog - post_30. html

تم، سوژه، مبحث، مسئله، مشکل، مطلب، محمول، باب، خصوص، فقره، قضیه، نهاده، گذارده، وضع شده، قرارداده شده، ساختگی، مصنوع، مجعول، مکذوب، مبتدا
جوهر. ذات . ماده
در برگردان واژه موضوع از انگلیسی ، دیکشنری گرامی آبادیس ۱۵ واژه انگلیسی را روبروی آن گذاشته است یعنی واژه موضوع در هرجا باید یک واژه جایگزین داشته باشد مانند انگلیسی و این گسترش یک زبان را نشان می دهد . به امی روزی که ما هم برای تنبلی در سخن گفتن از دم دست ترین واژه بهره نبریم بلکه بهترین واژه را برگزینیم
...
[مشاهده متن کامل]

به امید روزی که واژه " چیز " از زبان ما دور شود که بجای هر واژه ای بکار گرفته می شود
پیشنهاد من برای موضوع = جریان
مانند موضوع چه بود = جریان چه بود = داستان

روشن نیست که این وازه عربی است یا ایرانی چون واژه گانی که آخرشان عین است ، بیشتر ایرانی هستند که عرب به آنها عین افزوده است .
رُخ جستار
قضیه
تم
مطلب
اسمی مشتق است ( اسم مفعول )
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: جُستار ( پارسی امروز ) سَرگیک ( سرگ = وضع از سنسکریت: سَرگَ + پسوند مفعولی یک ) ، چیتاپیک ( چیتاپ= وضع از سنسکریت: چیتَّوْرتّی+ پسوند یک )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)