موضع

/mowze~/

    place
    locality
    position
    bearing
    emplacement
    footing
    spot
    stance
    station

فارسی به انگلیسی

موضع خاصی داشتن
stand

موضع دفاعی
defensiveness

موضع را عوض کردن
skip

موضع سیاسی
stand

موضع عقیدتی
stand

موضع فکری
position

موضع گیری
deployment, echelon

موضع کم دفاع
soft target

مترادف ها

stand (اسم)
وضع، سه پایه، شهرت، ایست، پایه، مقام، توقف، بساط، دکه، موضع، ایستگاه، توقفگاه، میز کوچک، دکه دکان، جایگاه گواه در دادگاه، سکوب تماشاچیان مسابقات

spot (اسم)
نقطه، موقعیت، خال، لکه، لک، مکان، لحظه، محل، موضع، زمان مختصر

position (اسم)
وضع، موقعیت، مسند، مقام، وضعیت، مرتبه، مکان، شغل، جایگاه، محل، موضع، نهش

locality (اسم)
جا، موقعیت، مکان، محل، موضع، محل خاص

پیشنهاد کاربران

موضع آسیب :محل آسیب
ماوا
پایگاه ، قرارگاه
همتای پارسی واژه ی عربی موضع، واژه ی زیبای ویاک می باشد که پهلوی است.
موضع
جایگاه ، جا ، محل قرار گیری و هر چی شبیه اینا
دیدگاه
نمونه:
علی باقری کنی درباره ی واپسین چند و چون ( وضعیت ) �گفتگوهای وین� با بر زبان آوردن ( بیان ) اینکه دیدگاه های ( مواضع ) دو سو ( طرف ) از هم دورند ( با هم فاصله دارد ) و در جُستارهای گوناگون ( موضوعات مختلف ) این دوری ( فاصله ) کم و بیش ( متفاوت ) است، افزود . . .
( در زبان اردو ) روستا
موقعیت
پاسخ به پرسش آقای نظری
چنانچه واژه ی یاد شده را از گزاره بردارید، نه تنها دچار نارسایی در رساندن جستار نمی شود که گزاره، کوتاه تر و رساتر می شود:
اگر بگونه ای ساختگی بتوان دمای اندام و دستگاهی از بدن، چون ( به عنوان نمونه ) دستگاه دم و بازدم، را بالا برد، . . .
...
[مشاهده متن کامل]

گرچه گزاره ای که با اگر آغاز شده، می بایستی با گزاره ای دیگر پی گرفته می شد؛ شاید آنگاه می شد واژگان هر دو گزاره را بگونه ای پارسی تر یازآرایی نمود. این یکی از دشواری های زبان آمیخته به عربیِ پارسی از فرآورده های دوره ای نه چندان کوتاه از تاریخ ایران است که بسیار به واژگان و ساختار زبان پارسی که با ساختار زبان های پیرامون رود نیل ( عربی، عبری، بخشی از اتیوپی و . . ) از جداگانگی های بنیادین برخوردار است، زیان های بسیار زده است. به این ترتیب، دشواری تنها در زمینه ی کاربرد واژه ای پارسی بجای واژه ای عربی یا از دیگر زبان های بیگانه ی بزور به پارسی گرانبار شده، نیست که در بیش تر باره ها تا آنجا که خودم آزموده ام، بازسازی ساختار و واژگان شکسته شده ی گزاره ها و بندها را نیز دربرمی گیرد.

کسی میداند برابر موضعی در این گزاره زیر چه واژه ای میتوان جایگزین کرد
اگر بتوان بگونه ساختگی ( مصنوعی ) و موضعی دمای اندام و دستگاهی از بدن مثلا دستگاه تنفس را بالا برد
جایگاه، آرایش ( در برخی باره ها )
***
موضع گرفتن
�آرایش� و �آرایش گرفتن� را می توان به ترتیب، بجای �موضع� و �موضع گرفتن� در پارسی بکار برد؛ گرچه برای �موضع�، کاربرد واژه ی دیگر پارسی: �جایگاه�، سزاوارتر است؛ همچنین، بجای �موضع گرفتن�، در برخی موردها می توان �جایگیری� یا �جای گرفتن� را نیز بکار برد.
...
[مشاهده متن کامل]

ب. الف. بزرگمهر هفتم آذر ماه ۱۳۹۴ ( پارسی ویکی )

موضع:[اصطلاح نظامی] محل یگان یا جنگ افزار را که از آنجا به دشمن تیراندازی میشود ، این محل برای جنگ افزارهای سنگین موضع تیر نامیده می‎شود.
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )

موضع : دیدگاه ، ایستار
با سلام
وقتی به واژه های ابزار تراشکاری و قالب سازی توجه می کنم می بینم اصلا واژه بیگانه مصرف نشده ، لذت می برم
مانند فرز، قلا ویز ، برقو . . . . .
THE BEST WORD IS STAND .
HIS STAND OVER DIFFICULTIES MADE VICTORY POSSIBLE.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)