موسم

/musem/

    season
    time

فارسی به انگلیسی

موسم درو
harvest

موسم شادی
jubilee

پیشنهاد کاربران

آوان
موسم =به فتح س
درزبان فارسی ودیگرزبان های ایرانی به معنای // وقت ، هنگام ، عهد ، دوره ی ، نوبت ، زمان // است .
به کسر س
ودرزبان لکی علاوه بر معنای ذکرشده به معنای :
//می ایستم //فعل اول شخص مفرد زمان حال وآینده ، نیز می باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

موسم =می ایستم
موسین =می ایستی
موسه =می ایستد
موسیم /موسیمن = می ایستیم
موسینان =. می ایستید
موسن = می ایستند

موسم=هنگام، موقع، وقت، زمان و. . . . . . .
موسم=وقت، هنگام، زمان، موقع
به هنگام، بادهای به هنگام ( موسمی ) بارانهای به هنگام ( موسمی )
موسم: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی سغدی نیغامniqām است.
زمان ـ هنگام ـ موقع
هنگام / قتل و زمان چیزی رسیدن
چیزی = وقت کلاس / رفتن
موسم
هنگام / وقت و زمان چیزی رسیدن
وقت و زمان هر چیزی، هنگام
موسم=فصل، وقت ، هنگام ، زمان
هنگام، وقت و زمان چیزی
موسم = هنگام - وقت و زمان چیزی
چارَکسال
فصل، هنگام، زمان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)