مورمور

/murmur/

    shiver
    tingle
    murmur
    creeping sensation
    horror
    shivers

فارسی به انگلیسی

مورمور شدن
shiver

مورمور کردن
tingle

مترادف ها

horror (اسم)
بیزاری، وحشت، خوف، ترس، خوفناکی، دهشت، مورمور، ترس زیاد

پیشنهاد کاربران

مور موری قلب لکستان است
زورمورو/zurmuru/ در گویش شهرستان بهاباد به مور مور شدن که گویش یزدی است و گز گز شدن که گویش رسمی کشور است و در اثر خواب رفتگی پا عارض می گردد گفته می شود .
گز گز شدن پا یا اعضای بدن در اثر خواب رفتگی
این واژه فارسی است و murmur برگرفته شده از فارسی است!
در قدیم وقتی مورچه هایی وارد سطح بدن یک شخصی می شدن، اون مورچه ها؛ باعث می شدن که بدن فرد بلرزد و اون شخص واژه ی مور ( مورچه ) را تکرار کرد ( این شخص از آرایه تکرار بهره برده است ) ، که کم کم این واژه در بین ایرانیان جا افتاد و رواج پیدا کرد و تبدیل به یک اصطلاح گشت!
...
[مشاهده متن کامل]

امروزه اصطلاحی پزشکی است!
کاربرد: موقع لرزیدن بر اثر سرما و. . . - موقع اختلال در مسیر عصب حسی، در گیرنده های لمس و فشار که تحریک جریان خفیفی از الکتریسیته می کنند - موقع ضربه ناگهانی به آرنج دست، کف و ساق پا و. . .
و علل مختلف دیگر. . .
معنی: لرزش، گِزگِز، سوزن سوزن - چِندش، نفرت، بیزاری