موتور

/motor/

    engine
    motor
    power plant

فارسی به انگلیسی

موتور احتراق داخلی
internal-combustion engine

موتور افروزگر
ignition

موتور بخار
steam engine

موتور برقی
electromotor

موتور برون تنه
outboard motor

موتور پیستونی
reciprocating engine

موتور توربوجت پروانه دار
turboprop

موتور جت
jet engine

موتور جت توربینی
turbofan

موتور جت چرخشزا
turbofan

موتور چهار ضربه
four-stroke engine

موتور خودمهار
servomotor

موتور دار کردن
motorize

موتور درون سوز
internal-combustion engine

موتور دیزل
diesel

موتور ریزه کردن
motorization

موتور سواری کردن
bike, motor

موتور سیکلت بسیار کوچک
minibike

موتور سیکلت سبک
motorbike

موتور سیکلت سبک با چرخ های کوچک
motor scooter

مترادف ها

engine (اسم)
محرک، ماشین، اسباب، الت، موتور، ماشین بخار

motor (اسم)
محرک، ماشین، اتومبیل، موتور، حرکت دهنده، منبع نیروی مکانیکی

پیشنهاد کاربران

با توجه به اینکه به
bicycle = دوچرخه گفته میشود پس میتوان
motorcycle = پاچرخه گفت. / پاچرخه ها الزاما دارای دو چرخ نیستند و اشاره به هر وسیله ای که پایه های چرخان داشته باشند گفته میشود.
به موتور هم میتوان دَوید گفت پس
...
[مشاهده متن کامل]

موتور موتورسیکلتم خراب شده = دوید پاچرخم خراب شده
چرا به موتور چرخ نگیم؟؟ مثال
موتور ماشینم خراب شده = چرخ ماشینم خراب شده؟؟؟ اشتباست . / اما => دَویدِ ماشینم خراب شد . / درست است و اشاره به قطعه ای از ماشین دارد.

معادل فارسی موتور: افشانه
موتور = دَوید / دِوید ( برگرفته از دویدن )
موتورسیکلت = موتور سیکلت ( سیکل ) = گرد دوید = گرداوید ( اثر و انرژی دویدن گردیدن = چون همه موتور ها گردیدنی هستند و با این گردیدن دویدن بدست می آید )
...
[مشاهده متن کامل]

رکاب = پالان / پاچرخ
نمونه ها:
موتور ( دوید ) ماشین را روشن کن / خرابی از موتور ( دوید ) ماشینه
موتور سیکلتم ( گرداویدم ) را روشن کن / خرابی از موتورسیکلتمه ( گرداویدمه )

دیدگاه شماره 2:
افزون بر واژه "چرخه" و یا "چرخا" از واژه "چرخ" نیز می توان بهره برد. همچنین، چون "چرخ" بن کنونی ( =بن مضارع ) "چرخیدن" است می تواند یک پسوند هم باشد که برابر "موتور" است. برای نمونه:
موتور جستجو=کاوشچرخ ( چرخ برابر موتور است )
بدرود!
می توان از واژه "چرخه" بهره برد.
"چرخه" از دو بخش "چرخ" و"ه" ساخته شده است. "چرخ" بن کنونی "چرخیدن" است و اگر پسوند "ه" به هر واژه ای بچسبد، یکی از کارهایش این است که کننده همان بن واژه را بسازد.
...
[مشاهده متن کامل]

پس "چرخه" برابر "چرخنده" است.
آری، می دانم "چرخه" برابر "سیکل" گرفته شده است و میشود یک واژه را برابر چندین واژه بیگانه انگلیسی و عربی گرفت.
اگر هم باور دارید که این واژه تنها برای "سیکل، دوره، تناوب" است، از واژه "چرخا" بهره ببریم که برابر همین "چرخه" و "موتور" است.
پس برای نمونه:
نادرست:موتور جستجو
درست تر:چرخا/چرخه جستجو
بدرود!

سرویس
موتور
نیرورو
نیروران
رانشران
خودرو
توانرو
توان ران
جنبشران
موتور
نیروگر
توانگاه
رانشگاه
رانشگر
جنبیدار، جنبمان، جنبیدمان،
موتور یا همان موتور سیکلت میشه=motorcycle
وترالموتور
پیش رانه
پیشران
نیرو دهنده ماشین یا موتور سیکلت

Shs جان، زبان عربی انقدر توانمند نیست که بتونه این جور واژه هایی بسازه و متاسفانه عربی زبانی نیست که آینده خوبی داشته باشه چون سیستم واژه سازی زبانهای هندواروپایی بسیار پرتوان تر است. کمی درباره واژه سازی
...
[مشاهده متن کامل]
زبان های سامی و آریایی بخونید. اونها با وزن و تراوند کار میکنند و ما با پیشوند و پسوند. دامنه ساخت واژگان ما بسیار نیرومندتر است از عربی.

موتور واژه ای فرانسه است و ربطی به عربی ندارد!! دوست گرامی لطفن با مدرک حرف بزنید.
etymonline://word/motor
ریشه شناسی موتور
موتور
از move جُنبیدن، میاویدن و or گر، آر
میاوگر، جنبار
خدمت شماسلام عرض می کنم. واژه ی "موتور" مورد مطالعه ی حقیر بود و بنده واژه ی "پویگر" را پیشنهاد می دهم. در سایت وزین شما معانی و توضیحات نیکویی از برای آن بیان شده است ولی در میان آن یک کلمه ی نامربوط
...
[مشاهده متن کامل]
دیده می شود که این کلمه، بایستی ابهام زدایی آوایی و ساختاری گردد و آن این است که کلمه ی موتور ( تلفظ؛ مَ او تور ، یا هر شیوه ی صحیح دیگر برای نگارش آواها ) کلمه ای عربی است و از ریشه ی وِتر می آید. با تشکر از زحمات شما.

موتور
جُنبِشگر ، جُنبیدار ، جُنبا ، جُنتار ، جُنبه ، جُنبَن ، جُنبیل، جُنبال ، ( به حرکت درآورنده )
موتور
رانه، رانشگر، راندار
مودار ( از بُن مود و پسوند - آر ) ، پیمودار
جانواره، گیزه ( گیز=حرکت، اَرکَت، جنبش )
دانشنامه رایانه: خود رانه؛ خود رانش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)