مهد

/mahd/

    cradle

فارسی به انگلیسی

مهد کودک
day nursery, kindergarten, nursery school, nursery, preschool

مترادف ها

nurse (اسم)
مهد، دایه، پرستار، پرورشگاه، مرهم گذار

cradle (اسم)
گهواره، مهد

پیشنهاد کاربران

اصطلاح مهد تمدن یعنی محتوی تمدن. برای درک بهتر مطلب از کلمات هم خانواده و هم ریشه اگر کمک بگیریم اینطور می شود تبیین کرد؛
تهمتن و تهمینه دو نام برای پسر و دختر. معنای هر دو اسم در دو بُعد فکر و فیزیک یعنی حاوی مُحتوا. متضاد کلمه تهمتن و تهمینه کلمه مُتَهاون به مفهوم تهی از محتوا در هر کاری می باشد. و مترادف مفهومی کلمه تهمتن و تهمینه، دو کلمه مَهد و تُحفه یا تَهفه به مفهوم حاوی محتوا می باشد. تهمتن و تهمینه به روش تفسیری یعنی انسان عالم دانشمند فاضل و در بُعد مادی و جسم و فیزیک یعنی قوی و تنومند. کلمه تحفه نیز که با ترجمه سوغات و کادو ترجمه گردیده است به بسته و کادویی که محتوی چیزی ارزشمند باشد معنی می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

مهد : محل پیدایش ورشد چیزی ، محل پیدایش و پرورش ، محل آمادگی و بالندگی
زادگاه
گهواره
محل پیدایش چیزی
محل پیدایش
مختلف :گوناگون
لعل : امید است
خانه / وطن / گهواره
واژه مهد - چنانکه راغب در مفردات می گوید - به معنی جایگاهی است که براى کودک آماده می کنند ، خواه گهواره باشد یا دامان مادر و یا بستر ، و مهد و مهاد هر دو در لغت به معنی المکان الممهد الموطا : محل آماده شده و گسترده ( براى استراحت و خواب ) آمده است .
1. آرامش و آسایش
2. کجاوه٬ مؘحمِل٬ اتاقکی که روی حیواناتی مانند شتر میگذاشتند برای سفر کردن
محل آرامش

خواب یا تلفض دیگر . ارامش
منبع و منشا
در زبان عرب خمسه
رِضّیع مَهدیّ = بچه را در داخل لباس و با بندی مخصوص پیچاندن.
مَهدیّ = برای مونث میگه بپیچان بچه را
مَهدِه = برای مذکر میگه بچه را بپیچان
هر دو مورد حالت امری و دستوری دارد.
مهد رضیع، رضیع فی مهد = بچه ای که پیچانده شده است .
جایگاه آرامش و آسایش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)