harness (فعل)تهیه کردن، تحت کنترل دراوردن، مهار کردن، افسار زدن، مطیع کردنrestrain (فعل)جلوگیری کردن از، مهار کردن، نگه داشتن
یعنی اینکه چیزی رو کنارل کنیم مثلا چرا سوختن مواد را باید مهار کرد منظور از کنترل کردن است مهار : کنترل کردنrein inکنترل کردنبهتر شدن . کمتر شدنمهار کردن ( Mooring ) [اصطلاح دریانوردی]:به مهار کردن کشتی در محل خود ( اسکله یا بویه ) بوسیله کابل و طناب اطلاق میگردد.+ عکس و لینک