منگ

/mang/

    bee
    dizzy
    giddy
    lightheaded
    vague
    comatose
    dazedly
    spaced-out
    fuddled
    confused
    woozy

فارسی به انگلیسی

منگ انگبین
honeybee

منگ شدن
stupefaction

منگ کردن
daze, stupefy

منگ کردن با دارو
drug

منگ کردن با مواد مخدر
drug

منگ کننده
dizzy, stupendous

پیشنهاد کاربران

منگ دراوستا وفارسی باستان بمعنی ( ممقّر ) بزرگ وگرامی داشتن است ( فرهنگ ریشه فعل های فارسی دراوستا وفارسی باستان ، دکترمحمدمقدم ص74 ) . که امروزه درمعنی گیج بکارمی رود این واژه امروزه همراه با ونگ بکارمی رود که آن هم دراصل صدا وآواز به سمت اهورا مزدا بوده ولی به دلایل غلبه زبانی وفرهنگی به ضدخوددرمعنی بدل شده وبمعنی گیج وگدا بکارمی رود همچنین است واژه ساسان وسانیان که دراصل ومفهوم اشاره به گوهرونژاد گوهری داشته ودرحدود دویست سال پس ازحمله اعراب ونزول شان ومنزلت تخمه وطبقه و به دلایل مختلف دیگر به گروهی اطلاق می شده که ازدانش وهنر برتربرخورداربوده اند ولی ازنظرمادی وشایدنحوه زندگی مادی درزمره گدایان وسائلان محسوب می شده اند وواژه ساسان لقب تحقیرآمیز محسوب می شده است. وبه سائلان نیزاطلاق می شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح گیج ومنگ همچنین برابردیگری بشکل گیج و ویج درگویش عامه دارد. که شاید معنی آنهم غلبه ای باشد برمعنی ونگ ومنگ.

مَنگ = در پهلوی ، قاعده ، روش ، قانون
گیج ، تلو ، خواب آلوده.
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
منگمنگمنگمنگمنگ
مُنگ به چم زنبور ( بوز به پهلوی ) می باشد
کرخ
به سیستانی یعنی خمیازه کشیدن