منوط بهsubjectمنوط به شرایط زیادiffyمنوط بودنdepend, turnمنوط بودن بهconsistمنوط کردنpremise, stipulate
واژگان فارسی که چند وجهی می باشند از نگرِ لَزمی ( لفظی ) همانند می باشند ." بسته . وابسته. بازگشت. بازگشته. بازگرد. بازگردا. بازگرده. واگشت. واگشتا. واگشتانه. واگشتانگی. باگشتانگیانمندی وار. واگشته. واگردا. واگردایی. واگردان. واگردانه. واگردانا. واگردانش. واگردانشی. واگرداشانه. واگردایانه. واگردایی. گرد. گردا. گردایی. گردایا. گرایانه. گرد. گردی: منوط" . ... [مشاهده متن کامل] این واژگان نمونه ای از چند وجهی بودن و چند لَزمی بودن واژگان فارسی هستند. در ادب عرب واژگان باوزنها میباشند.منوط:مشروط به، وابسته بهمنوط: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:پسبه pasbe ( سغدی: paşbe )مَنوُطمَنوطمشرط به. . .در گروِمنوط:به شرطه. . . . .به شرط اینکه درصورتیکهبه شرطی کهاعراب گذاری منوط رو به اشتراک بگذارید لطفامنوط=بر پایه و بر اساس قیودات را منوط میگویندوابسته بهوابسته با اجازه ولیبه شرطمبنی بر شرطمتوقف برمشروطمنوط به : در صورتِمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)+ عکس و لینک