منقضی شدن


    expire
    lapse
    terminate

فارسی به انگلیسی

منقضی شدن زمان
elapse

مترادف ها

expire (فعل)
ب انتها رسیدن، سپری شدن، مردن، سرامدن، منقضی شدن، تمام شدن، بپایان رسیدن، دم براوردن

mature (فعل)
سنگین کردن، کامل کردن، منقضی شدن، رشد کردن، بحد بلوغ یا رشد رساندن

elapse (فعل)
سپری شدن، گذشتن، منقضی شدن

پیشنهاد کاربران

باطل شدن
معادل ترکی منقضی شدن" بئره دیمَک " می باشد این واژه در ترکی یک اصطلاح است معنی تحت الفظی یئره دیمک به زمین خوردن است ولی در اصطلاح همان منقضی شدن و از اعتبار افتادن است .