منقار

/menqAr/

    beak
    bill
    nib

فارسی به انگلیسی

منقار الغرابی
coracold

منقار زیرین
mandible

مترادف ها

bill (اسم)
صورت حساب، سند، نوک، اسکناس، منقار، لایحه، قبض، لایحه قانونی، برات، فرمان، سیاهه، نوعی شمشیر پهن

beak (اسم)
نوک، منقار، پوزه، دهنه لوله

pecker (اسم)
سوراخ کن، منقار، خورنده، دماغ، بینی، نوعی کلنگ دارکوب

neb (اسم)
نوک، منقار، پوزه، دهان، بینی

rostrum (اسم)
منقار، پوزه، تاج، منبر، کرسی خطابه

gouge (اسم)
منقار، اسکنه جراحی، بزورستانی

پیشنهاد کاربران

منقار = نِشک
منقار: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
شند ŝand، نول nul، آژینه āžine، ژده žedeh ( دری )
توندا tundā ( سنسکریت )
کوچاک kucāk ( سغدی ) .
معنی نوک یا منقار پرندگان دیمدیک میشه به ترکی
منقار : منقار از واژه ی ناقّور گرفته شده است و ناقور هم با واژه ی نقر به معنی کوبیدنی هم ریشه است کوبیدنی که منجر به سوراخ کردن شود ، و منقار پرندگان که وسیله ی کوبیدن و سوراخ کردن اشیا است ، نیز از همین
...
[مشاهده متن کامل]
معنی گرفته شده است به همین جهت به شیپوری که صدای آن گوئی گوش انسان را سوراخ می کند و در مغز فرو می رود ناقور گفته می شود .

نک، چنگ، تک، نول، نوک
نوک .