منفک

/monfak/

    disjointed
    separate
    separated
    removed

فارسی به انگلیسی

منفک شدن
disjoint, divorce

منفک کردن
disjoint, separate

منفک کننده
disjunctive

پیشنهاد کاربران

جدا، سوا،
حمید رضا مشایخی - اصفهان
جدا شده - زایل گشته
فَک = جدا کردن
مُنفَک = جداشده
پراکنده، جدا، سوا، منتزع، کنده، منفصل، منقطع، دور، غافل
این واژه عربی است و پارسی آن این است:
یوتیک ( پهلوی؛ یوت= جدا + پسوند پهلوی مفعولی «یک» )