porous
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
سفت، روزنه، سوراخ، خندق، غار، گودی، غول، منفذ، رخنه، فرجه، نقب، حفره، گودال، چال، فرج، لانه خرگوش و امثال ان
روزنه، منفذ، سوراخ ریز، خلل وفرج
دهانه، سوراخ، سراغاز، منفذ، فرصت، فتق، گشایش، چشمه، افتتاح، جای خالی، بازکردن
سوراخ، گمانه، منفذ، کالیبر تفنگ، سر خر
منفذ، دریچه، مخرج
منفذ، عدسک، خلل و فرج گیاهی
پیشنهاد کاربران
منفذ: گاهی به معنی حفره است.
نفوذگاه ، روزنه
ترک، ثقبه، خلل وفرج، رخنه، روزن، روزنه، سوراخ، شکاف، مجرا، پنجره