منفجر

/monfajer/

    exploding
    exploded
    detonating
    bursting out
    burating out

فارسی به انگلیسی

منفجر شدن
blast, burst, explode, fulminate, wham

منفجر شدن با صدای بلند
detonate

منفجر شدن فیوز
blow

منفجر شدنی
live, explodable

منفجر کردن
explode, fulminate

منفجر کردن با دینامیت
dynamite

منفجر کردن با صدای بلند
detonate

منفجر کردنی
explodable

پیشنهاد کاربران

ترکیده
منفجر کرد، ترکاند
منفجر شد، ترکید
منفجر میکند، میترکاند
واژه منفجر
معادل ابجد 373
تعداد حروف 5
تلفظ monfajer
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( مُ فَ جِ ) [ ع . ] ( اِفا. )
آواشناسی monfajer
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

پُکیده