نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 :
نا گذار: قوانین سخت، ناگذار رسیدن به اهداف شرکت شد.
واپس: سرما واپس رشد گیاهان شد.
بازدار: عوامل بازدار پیشرفت را شناسایی کردیم.
پد ( پس زد ) : پد معلم از ورود دانش آموزان به حیاط مدرسه قابل درک بود.
... [مشاهده متن کامل]
بازمان: بازمان والدین از مهاجرت فرزندان قابل درک است.
پسزن: پسزنی معلم از رفتارهای نادرست دانش آموزان کارساز بود.
رَدگر: ردگر سیاست های غلط، اقتصاد را بهبود بخشید.
بازبر: بازبر شدن سیل با سدهای محکم باعث نجات روستاها شد.
ناروی: ناروی کردن مسیر نادرست برای جوانان وظیفه والدین است.
راسد ( راه سد ) : راسد کردن مسیر تخلفات اداری.
پسزد: پسزد افکار منفی، تضمین موفقیت در کنکوره.
درنا: درنا کردن راه نفوذ دشمن با هوشیاری مرزبانان.
بَسدر: بَسدر شدن راه فرار مالیاتی با قوانین محکم.
پیش بندی: مدیر از اتلاف منابع پیش بندی کرد.
آستانش: سیستم ایمنی از ورود ویروس آستانش کرد.
رهبندش: پلیس از عبور خودروها رهبندش کرد.
پسایش: مادر از رفتن فرزند به مکان خطرناک پسایش کرد.
وازنش: معلم از ادامه شیطنت دانش آموزان وازنش کرد.
بازش ( باز داشتن ) : مادر از رفتن فرزندش به مهمانی خطرناک بازش کرد.
نارو ( نا روان ) : قانون از فساد اداری نارو می کند.
بسره ( بستن راه ) : مامورین از فرار متهم بسره کردند.
مَنَع:
به بازداشتن از امری که نه خیر و نه ضرری بر آن فرد، از آن امر متصور است منع گفته می شود . مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ به فرد سومی که هنگام بخشش نه گیرنده و نه بخشنده است و نه از بخشش ضرری به او می رسد و نه از نبخشیدن نفعی بر او وارد می شود، چنین کسی اگر صاحب متاع را از بخشش بازدارد به این کار منع کردن و به او مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ گفته می شود. منع تنها در کار خیر وجود دارد.
... [مشاهده متن کامل] منع کردن = پَنامیدن ( منبع: لغت نامه دهخدا )
بنابراین
منع = پَنامش
نه آوردن
بازداشتن، جلوگیری نمودن
بجای �منع کردن� می توان بسته به ساختار و آرش عبارت یا جمله [گزاره] از �بازداشتن� و �جلوگیری نمودن� سود برد.
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر دهم اسپند ماه ۱۳۹۳
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/03/blog - post_78. html
بسیاری از واژه هایی که در پایان " ع " دارند ریشه ایرانی دارند مانند واژه شروع که ایرانی است ، زبان ساختگی عربی ، عین را در پایان واژه های ایرانی می افزاید و منع هم شاید ایرانی باشد به ویژه که در انگلیسی ، زبان همخانواده فارسی واژه ban را داریم که اگر عین در پایان آن بگزاریم بسیار همانند واژه منع می شود:
... [مشاهده متن کامل]
بن: بنع
فراموش نکنیم که بسیاری از حرفا با حرفهای دیگر جایگزین می شوند و چه بسا که ب به م دگر گون شده باشد
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
ویپ ( سنسکریت: ویپرَتیشِدهَ )
نِژید ( سنسکریت: نِشیدهَ )
نِهیژ ( کردی: نِهیشتَن )