منظور کردن


    allow

مترادف ها

appropriate (فعل)
اختصاص دادن، برای خود برداشتن، منظور کردن

پیشنهاد کاربران

مَنظور کَردَن:
١. پسند کردن، پسندیدن، پذیرش کردن، پذیرفتن
گُنجاندن، جا دادن، آوردن، گذاشتن، نام بردن، به شمار آوردن، در نگر گرفتن، قلمداد کردن، یادداشت کردن
در نظر گرفتن ، اختصاص دادن