لری بختیاری
آیَفتayaft:مراد، منظور، مقصود
کَرکام = منظور و مقصود
نگره های فارسی🇮🇷 برابر واژه🇸🇦
فردید - "فردید او آشکار بود. "
نگرش - “نگرشم از این حرف، تشویق کردنت بود. ”
پیداک - “پیداکم از این حرف واضحه. ”
باوند - “باوندم اینه که نباید تسلیم بشی. ”
... [مشاهده متن کامل]
آیدا - “آیدام از این توضیح کاملاً روشنه. ”
آماج - “آماجم از این نصیحت، موفقیت توئه. ”
نمود - “نمودم از این گفته کاملاً مشخصه. ”
راگفت “راگفتم اینه که باید عجله کنی. ”
دلنمود - “دلنمودم از گفته هام مشخصه. ”
فراگو - “فراگوم اینه که باید منظم باشی. ”
پندار - “پندارم از این توضیح همینه. ”
دلنما - “دلنمام اینه که باید جدی باشی. ”
خواست/خواسته - “خواستم اینه که کوشا و کاراتر درس بخونی. ”
آیگان - “آیگانم از این گفتار روشنه. ”
فرنمود - “فرنمودم از این گفتگو کاملاً واضحه. ”
رایکرد - “رایکردم از این نکته همینه. ”
دیداور - “دیداورم از این نکته مشخصه. ”
آیم - “آیمم اینه که باید تلاش کنی. ”
نهاد - “نهادم از این گفته همینه. ”
آرم “آرمم کمک به تو بود. ”
پند - “پندم واضحه، وقت کمه. ”
ما در پارسی "یازیدن" را داریم که برابر "قصد کردن، اراده کردن" داریم که بن کنونی اش "یاز" است.
با افزودن پسوند "ه" به این بن کنونی، واژه ای در پیوند ( =مرتبط ) با "قصد کردن" ساخته می شود که در اینجا، ما آنرا "قصد، منظور" میگیریم.
... [مشاهده متن کامل]
پس واژه "یازه" ساخته شد که برابر "منظور، قصد" است. گرچه میتوانیم خود "یاز" را نیز برابر "قصد" بگیریم.
بِدرود!
مورد نظر
مقصود
منظور کردن=ثبت کردن
نگریده
نگریسته
فردید
مَنظور: خواست، خواسته، آرمان، نگاه، انگیزه
🇮🇷 همتای پارسی: نگریسته 🇮🇷
یا نگریده
واژه منظور
معادل ابجد 1196
تعداد حروف 5
تلفظ manzur
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی manzur
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
میشه واژه "دید" یا "نشان/نشانه" رو جایگزین کرد
میشه واژه "اشاره" رو به کار برد
مقصود و چیزی که فرد انتظار وقوعش را می کشد.
کوردی: مَبَست 💪
یعنی قصد
آهنگ
کامه . نگر . پیام. مانک.
گفته ای را ابراز کردن
قصد ؛مفهوم؛ هدف؛ خیال؛ مراد
میشود به جای منظور از /نگاه/ و /نِگَر / نیز بکارگیری کرد
نِگَرداشت یا نگاه گری هم میشه بکار برد
تلگرام ما
@parsik
منظور
این واژه نام کُنیده ( اسم مفعول ) ریشهء نَظَرَ و این خود ستاک " نِگَر" پارسی است که اَرَبیده شده است و از آن در زبان اَرَبی واژه های دیگری شکافته ، شقّیده یا مُشتَق گردیده :
نَظَر، ناظِر ، مَنظور ، اَنظار ، اِنتظار ، مُنتَظِر ، نِظارَت ، مَنظَر ، مَنظَره ، نَظیر ، . . .
... [مشاهده متن کامل]
کارواژه همسنگ با اَرَبی در پارسی :
نِگَریستَن ، نِگَریدن و نِگَراندن است و مَنظور = نِگَریسته یا نِگَریده خواهد ( خاهَد ) بود و دیگر برساخته ها چنین اَند :
نِگَر ، نِگَره ، نِگَرا ، نِگَرو ، نِگَران ، نِگَرَن ، نِگَرَند ، نِگَرَنده ، نِگَرَک ، نِگَراک ، نِگَرال ، نِگَریل ، نِگَرمان ، نِگَرگار ، نِگَرگَر ، نِگَرجه ، نِگَرَنگ ، نِگَرِش ، نِگَرِشمَند ، نِگَرِشگَر ، نِگَرِشوَر ، نِگَرِشگاه ، نِگَرِشکَده
نِگَریست ، نِگَریسته ، نِگَریستِگی ، نِگَریستار ، نِگَریستمان، نِگَریستگاه ، نِگَریستگَر
نِگَرید ، نِگَریده ، نِگَریدِگی ، نِگَریدار ، نِگَریدمان ، نِگَریدگاه ، نِگَریدگَر
بایا به گفتن است که خود ستاک یا ریشه ء نِگَر یک واژه ء آمیخته است :
نِگَر : نِ - گَر
نِ = پیشوند : به سوی پایین و زیر
گَر = دیدن ، نِگاه کردن ، سِی کَردَن ( سِییدن )
روی هم رفته نگریستن : به سوی یا تَرَف پایین نگاه کردن است.
مراد
نگریده ( زیر "ن" - زبر "گ" )
خواسته
( = هدف، قصد ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
لَکشَن ( سنسکریت: لَکشَنا )
سیکال ( پهلوی )
توجه کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)