مُنْضَمّ: ضمیمه شده، پیوسته شده.
مثلاً: جرائم جدیدت به جرائم سابقت منضم می شوند و طی یک پرونده مورد بررسی و صدور حکم قرار خواهند گرفت.
مثلاً: جرائم جدیدت به جرائم سابقت منضم می شوند و طی یک پرونده مورد بررسی و صدور حکم قرار خواهند گرفت.
به هم چسبیده
روی هم آمده
مسدود
روی هم آمده
مسدود
متضاد کلمه �مستقلاً�
به معنی کار تیمی، گروهی
به معنی کار تیمی، گروهی
منضماً از کلمه �مُنْضَمْ�می آید و به معنی مجتمعاً، تیمی، گروهی
متضاد=مستقلاً
متضاد=مستقلاً