منصوب شدن


    appoint

فارسی به انگلیسی

منصوب شدن به شغل
fill

پیشنهاد کاربران

برپا. برافراشته. گمارده. گماشته. افراشته:منصوب، نصب.
گذارده شدن
مامور شدن به . . . . . . . . . . . . . .