benefice
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
پست، تعجیل، مسئولیت، منصب، سمت، موقعیت، مسند، مقام، شغل، چاپار، صندوق پست، بسته پستی، پستخانه، ارسال سریع، سیستم پستی، تیر تلفن و غیره، پست نظامی، مجموعه پستی، تیردگل کشتی و امثال آن
مسئولیت، کار، منصب، وظیفه، خدمت، دفتر، اداره، اشتغال، مقام، شغل، دفتر کار، محل کار، احراز مقام
کار، انتصاب، قرار ملاقات، وعده ملاقات، گماشت، منصب، وقت تعیین شده
پیشنهاد کاربران
[مقام، جایگاه یا مسئولیتی] است که به فردی واگذار می شود
جایگاه و کرسی جلوس ونمایان شدن پایگاه حکومتی
سلیم
منصب: واژه ای اربی ست به معنی رده های بالاتر
منصب: واژه ای اربی ست به معنی رده های بالاتر
مقام و موقعیت