branch (فعل)
منشعب شدن، شاخه دراوردن، شاخه شاخه شدن، گل و بوته انداختن، مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی رفتن
divaricate (فعل)
دوشاخه شدن، منشعب شدن، از هم جدا شدن
fork (فعل)
منشعب شدن، جند شاخه شدن، مثل چنگال شدن
ramify (فعل)
منشعب شدن، شاخه شاخه شدن، منشعب کردن، شاخه دادن، شاخه بستن
furcate (فعل)
منشعب شدن، از هم شکافته شدن