منشعب

/monSa~eb/

    branching
    forked
    divided

فارسی به انگلیسی

منشعب شدن
fork, part, radiate, ramify

منشعب شدن از حزب
split

منشعب شدن از دسته
split

منشعب شدن از یک نقطه در جهت های مختلف
diverge

منشعب کردن
part, ramify

منشعب کردن از حزب
split

منشعب کردن از دسته
split

مترادف ها

branching (صفت)
منشعب

ramified (صفت)
منشعب

پیشنهاد کاربران

تکه تکه
🇮🇷 واژه ی برنهاده: شاخیده 🇮🇷
شاخه
شاخه دار