منسوخ

/mansux/

    archaic
    dated
    dead
    defunct
    obsolete
    out-of-date
    outdated
    outmoded
    abolished

فارسی به انگلیسی

منسوخ سازی
extinction

منسوخ شدن
die

منسوخ کردن
abolish, extirpate, to abolish

مترادف ها

obsolete (صفت)
متروکه، متروک، منسوخ، کهنه، غیر متداول، از کار افتاده، مهجور

abolished (صفت)
منسوخ

outdated (صفت)
منسوخ، قدیمی

abrogated (صفت)
منسوخ، ملغی

antiquated (صفت)
متروک، منسوخ، قدیمی، کهنه

disused (صفت)
منسوخ

annulled (صفت)
منسوخ، ملغی

rococo (صفت)
منسوخ، عجیب و غریب

پیشنهاد کاربران

سلیم
منسوخ: نیست شده
منسوخ واژه ای است تازی ( عربی ) که همتاهای گوناگونی را میتوان برای آن در نگر گرفت. ولی از این ها هم میتوان بهره برد:
از دور بیرون ( خارج ) شده
از کار افتاده
کنار گذاشته شده
از مد افتاده
از کار افتاده / از میان رفته
از کار انداختن / از میان بردن بجای منسوخ کردن
نمونه:
پرولتاریا با در دست گرفتن نیروی دولتی، دولت را چونان ( به عنوان ) دولت از کار می اندازد / از میان می برد ( منسوخ می کند ) .
فسخ وباطل شده
ور افتاده= منسوخ= رواگ افتاده، بر رواگ، ور رواگ، برروامند، ناروا، آهیشا،
ازمیان رفته، ورافتاده، پوچ شده، گول، برافتاده، ناتوان، شکسته، ور رده،
کناررفته، کناریک
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده:
# امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

ناروا /نارَوا/ ( :غیرمجاز ) ، برافتاده /بَراُفتاده/، ورافتاده /وَراُفتاده/، کنار رفته، کنار گذاشته
نا هم سان ( :متضاد ) : روا /رَوا/ ( :مجاز )
برافتاده، ورافتاده، کنار رفته، کنار گذاشته
منسوخ یعنی از درجه اعتبار ساقط شده
و معمولا برای قانونی بکار میرود که با آمدن قانونی تازه تر از اعتبار افتاده باشد.
برای اسناد معتبر مانند پول و سند و قرارداد هم بکار میرود. مثلا واحد پول آلمان مارک بود اما با آمدن پول واحد اروپایی، مارک منسوخ شد و یورو معتبر است.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین آیات منسوخ در قرآن به آیاتی گفته میشود که زمانی معتبر بودند اما با آمدن آیات ناسخ، از درجه اعتبار ساقط شده اند و دیگر نباید بر طبق آنها رفتار کرد.
مثال: لا اکراه فی الدین ( هیچ اجباری در دین نیست )
این آیه منسوخ شد با آمدن آیاتی مثل:
( و لن یقبل من احد الا اسلام = و هیچ دینی جز اسلام پذیرفته نیست! )

outmoded
و اگر بخواهیم معادی اضافه کنیم
آن رایج است که خود کلمه ای است عربی
[عربی]
از نسخ عربی هست
به معنی از کار افتاده و نابود شده و یا تغییر پیدا کرده
همین کلمه خوب هست معادل ندارد
عدالت کور
برافتاده. [ ب َ اُ دَ /دِ ] ( ن مف مرکب ) افتاده. || منسوخ. دمده. ورافتاده. || مغلوب و ناتوان. ( آنندراج ) . مغلوب و عاجز و ناتوان. ( ناظم الاطباء ) :
برقع عارض تو عافیت دلها برد
عافیت بار برافتاده دور قمر است.
سلمان ( آنندراج ) .
|| مضمحل شده. فانی شده. رجوع به افتاده شود.
سخیف، کم عقل ، ابله، احمق، بله، دیوانه، سفیه، کم خرد، گول، نادان، ناقص العقل در زبان مُلکی گالی ( زبان بومیان رشته کوه مکران در جنوب شرق کشور )
آهیشا: از مد رفته، از بین رفته، نسخ شده ، باطل شده
نا روا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)