مندرس

/mondares/

    mean
    ragged
    raggedy
    shabby
    tattered
    tatters
    threadbare
    worn
    ribbons
    rusty
    scruffy
    tatty
    worn out
    obliterated

فارسی به انگلیسی

مندرس به طور کامل
worn-out

مندرس شدگی لباس
tatter

مندرس شدن
fray, frazzle

مندرس کردن
fray, tatters, frazzle

مترادف ها

worn (صفت)
ساییده، مندرس

worn-out (صفت)
کهنه، فرسوده، مانده، زهوار در رفته، مندرس، خسته و کوفته

run-down (صفت)
کهنه، مندرس

threadbare (صفت)
مندرس، نخ نما

پیشنهاد کاربران

کهنه - فرسوده - قدیمی - مندرس
Shabby به نظرم معادل خوبیه
Old
Ragged
Ancient
Wornout
درس در لغت به معنی تکرار چیزی است و از آنجا که به هنگام مطالعه و فرا گرفتن چیزی از استاد و معلم ، مطالب تکرار می گردد به آن ، درس گفته شده است ، و نیز اگر می بینیم کهنگی و فرسودگی را درس و اندراس می گویند به خاطر آن است که باد و باران و حوادث دیگر پی درپی بر بناهای کهنه گذشته و آنها را فرسوده ساخته است .
...
[مشاهده متن کامل]

تفسیر نمونه ج : 6 ص : 434

کهنه و فرسوده
کهنه