منحرف شدن، سرگردان شدن، از حد اعتدال بیرون رفتن، کار نامعقول کردن
پیشنهاد کاربران
منحرف شدن ؛ از طریق عفت و تقوی یک سو شدن.
منحرف شدن ؛ برگشتن و خمیده شدن. ( ناظم الاطباء ) . پیچیدن. کج شدن. میل کردن از. بیرون شدن از استقامت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : بینا و نابینا که از جاده منحرف شوند تا در چاه افتند هرچند در هلاکت مشارکت ... [مشاهده متن کامل]
دارند اما بینا ملوم است و نابینا مرحوم. ( اخلاق ناصری ) . تا مزاج به کلی از قرار اصل منحرف نشود تغییر نپذیرد. ( جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 13 ) .