مناسبت

/monAsebat/

    suitability
    fitness
    pertinence
    relation
    occasion
    proportion
    appositeness
    appropriateness
    decency
    suitabillty

فارسی به انگلیسی

مناسبت زمانی
timeliness

مترادف ها

connection (اسم)
اتصال، پیوستگی، وابستگی، نسبت، بستگی، رابطه، رشته، ارتباط، مخابره، ربط، پیوند، مناسبت، خویش، مقارنت

reason (اسم)
سبب، عنوان، مایه، علت، خرد، مورد، موجب، مناسبت، ملاک، عذر، عقل، شعور، دلیل، عاقلی، خوشفکری

motive (اسم)
سبب، محرک، عنوان، علت، موجب، انگیزه، مناسبت، غرض

urge (اسم)
انگیزش، مناسبت

relation (اسم)
شرح، علاقه، وابستگی، طرز برخورد، نسبت، رابطه، نقل قول، ارتباط، مناسبت، خویش، خویشاوند، کارها

relationship (اسم)
وابستگی، نسبت، میانه، خویشاوندی، ارتباط، مناسبت، مراوده، قرابت، خویشی

persuasive (اسم)
متقاعد کننده، مناسبت

rapport (اسم)
توافق، نسبت، ربط، مناسبت

پیشنهاد کاربران

به چه مناسبت= برای چی؟ بر چه پایه؟ از روی چی؟
انگیزش
واژه ی �فراخور� که در بالا از آن یاد شده، برابر درستی برای واژه ی از ریشه عربی �مناسب است؛ نه�مناسبت�. واژه ی �انگیزه� برابری نزدیک به �مناسبت� است؛ ولی تا اندازه ای نارسا. واژه ی �انگیزش� از دید من رساتر و در کنار واژه ی �شَوَند� ( دلیل ) با کاربرد در گزاره هایی دیگر، برابر درست تری برای �مناسبت� است.
...
[مشاهده متن کامل]