منازع

/monAze~/

    litigant

مترادف ها

opponent (اسم)
طرف، مخالف، حریف، خصم، عدو، ضد، منازع، طرف مقابل، معارض

enemy (اسم)
دشمن، خصم، عدو، منازع

litigant (اسم)
خواهان، منازع، طرف دعوی، مرافعه کننده

litigant (صفت)
منازع، متداعی

contentious (صفت)
ستیزه جو، ستیز گر، دعوایی، متنازع فیه، منازع

litigious (صفت)
دعوایی، منازع

پیشنهاد کاربران

منازع. [ م ُ زِ ] ( ع ص ) باکسی در چیزی واکوشنده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . خصومت کننده. کشنده کسی را برای خصومت و خصم. مقابل و آنکه با دیگری ستیزه می کند. ستیهنده. جنگجوی. سرکش. معاند. حریف و رقیب و مخالف. ( از ناظم الاطباء ) : بویوسف یعقوب انصاری قاضی قضاة هارون الرشید و شاگرد امام بوحنیفة. . . . از امامان مطلق و اهل اختیار بوده بی منازع. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 195 ) . گویی کاروانسراهای نیشابور همه در گشاده است و شهر بی مانع و منازع. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 435 ) . چون بی جنگ و اضطراب کار یکرویه شد و بی منازع تخت ملک به خداوند رسید، دانست که فرصتی یابد و شری بپای کند. ( تاریخ بیهقی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا

پیکارجو
دشمن
نزاع کننده
جنگجو
ستیزه جو
جمله مرغان منازع بازوار
بشنوید این طبل باز شهریار
✏ �مولانا�