مناجات

/monAjAt/

    fervent prayer
    fervent prayer (often chanted)

فارسی به انگلیسی

مناجات موزون ولی بی موسیقی
plainsong

مترادف ها

hymn (اسم)
سرود، مناجات، سرود روحانی، سرود حمد وثنا

chant (اسم)
سرود، مناجات، اهنگ ساده و کشیده، سرایش

psalm (اسم)
سرود، مناجات، سرود روحانی، مزمور، سرود مذهبی

litany (اسم)
مناجات، مناجات و عبادت تهلیل دار

پیشنهاد کاربران

مناجات. [ م ُ ] ( ع مص ) راز گفتن با کسی. ( آنندراج ) . راز و نیاز. نجوی کردن. مُسارَّة. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . مناجاة : علی گوش بر دهن رسول نهاد و رسول ساعتی مناجات بکرد و سخن نرم در گوش علی گفت. ( قصص الانبیاء ص 240 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

تو ای نتیجه دولت نجات احراری
که با تو دولت پاینده را مناجات است.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 129 ) .
گهی با می گسارم انده خویش
گهی با جام باشم در مناجات.
سنائی ( دیوان چ مصفا ص 395 ) .
یک بار مناجات تو دروصل شنیدم
بار دگر امید مناجات تو دارم.
سنائی ( ایضاً ص 472 ) .
با قدح و بلبله تسبیح کرد
با دف و طنبور مناجات کرد.
سنائی ( دیوان چ مصفا ص 74 ) .
شاهزاده به قوت حس سمع مناجات ایشان را ادراک کرد و از بیم بر خود بلرزید. ( سندبادنامه ص 141 ) .
بنفشه با شقایق در مناجات
شکر می گفت فی التأخیر آفات.
نظامی.
رجوع به مناجاة شود.
|| رازگویی به درگاه خدای تعالی و عرض نیاز و درخواست از درگاه خدای تعالی. ( ناظم الاطباء ) : گروهی در انس به وی در مناجات بدان درجه رسیده اند که آتش در دیگر جانب سرای افتاده است خبر نداشته اند. ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 854 ) . علامت پنجم آنکه بر خلوت و مناجات حریص باشد. ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 854 ) . وحی آمد به داود ( ع ) که اولیاء مرا با اندوه و. . . کار است که آن حلاوت مناجات من در دل ایشان بیفزاید. ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 857 ) . پیران بنی اسرائیل گفتند ما نیز خواهیم که سخن خدای تعالی بشنویم و ترا پیش قوم گواهی دهیم. چون مناجات همی شنیدند گفتند: تا به دیدار نبینیم باور نداریم. ( مجمل التواریخ والقصص ) . بیان مناجات ایشان در قرآن مجید بر این نسق دارد: یا ویلنا من بعثنا . . . ( کلیله و دمنه ) .
هر آن روزی که باشم در خرابات
همی نالم چو موسی درمناجات.
سنائی ( دیوان چ ص 394 ) .
ای محب جمال حضرت غیب
تا نجوئی وصال طلعت غیب
نکشی شربت ملاقاتش
نچشی لذت مناجاتش.
سنائی ( حدیقةالحقیقة چ مدرس رضوی ص 109 ) .
پس از طبقه انبیا، اولیا را که اصحاب کرامات و ارباب مناجات و مقاماتند. . . به کمال کرم و نهایت حکمت ایجاد فرمود. ( اسرارالتوحید چ صفا ص 4 ) .
هر زمانی چنار سوی فلک
به مناجات دست بردارد.
منبع. لغت نامه دهخدا

مناجات در زبان عربی ریشه درستی ندارد ( ( نجوا؟؟؟ )
ولی اگر از نجات هم باشد، با واژه �گات� اوستای، بمعنی دعا بعلاوه پسوند �من� اوستایی/man
مناجات : مناجات اسم دختر انه است.
مناجات به معنی : دعا، نیایش، رازونیاز کردن باخدا، نجوا کردن .
🇮🇷 واژه ی برنهاده: رازگفتار 🇮🇷
مناجات ، در اصل از نجوه به معنی سرزمین مرتفع گرفته شده . چون مردم در قدیم برای راز و نیاز و دعا کردن به مناطق مرتفع می رفتند به معنی راز و نیاز هم آمده است . به عنوان مثال اکثر پیامبران و عابدان برای عبادت به کوه ها و جا های مرتفع می رفتند مثل پیامبر ما که به کو حرا و حضرت موسی به کوه طور می رفت .
...
[مشاهده متن کامل]

( مناجات ) به معنای دو بدو در سر راز گفتن است ، و اصل این ماده از ( نجوه ) است ، که به معنای زمین بلند است ، گویا هر یک از نجوی کنندگان اسرار خود را به طرف دیگر بلند می کند و از خفیه گاه بالا می کشد، و نجوی کلمه ایست که هم بصورت اسم استعمال می شود، و هم بصورت مصدر، اولی مانند: ( واذ هم نجوی ) یعنی ناگهان به ایشان برخورد که داشتند بیخ گوشی حرف می زدند، و دومی مانند: ( انما النجوی من الشیطان ) ، و جمع نجی ، ( انجیه ) است . ( ترجمه ی تفسیر المیزان )

نیایش . . . . . دعا . . .
راز و نیاز کردن با خدا

واژه ی مُنا در پارسی پهلوی به چَمارِ خدا و شاهان آمده است، پسوند جات که همان ات است واژه ی مناجات را ساخته است که پارسی ست نه اربی!
نجات خواستن