murmur (فعل)ژکیدن، غرغر کردن، من من کردن، غرولند کردن، زمزمه کردنmaunder (فعل)من من کردن، بطور نامفهوم حرف زدنfumble (فعل)اشتباه کردن، سنبل کردن، من من کردن، لکنت زبان پیدا کردن، کورکورانه جلو رفتن، توپ را از دست دادنmutter (فعل)غرغر کردن، من من کردن، غرولند کردن، جویده سخن گفتنchunter (فعل)من من کردنhaw (فعل)من من کردن، دست چپ رفتن، به دست چپ رفتن، دست چپ بردنmumble (فعل)من من کردن، زیر لب سخن گفتن