ممنوعیت

/mamnu~iyyat/

    interdiction
    prohibition
    proscription
    ban
    bar
    interdict

فارسی به انگلیسی

ممنوعیت فروش مشروبات الکلی
prohibition

مترادف ها

prohibition (اسم)
منع، تحریم، ممانعت، ممنوعیت، نهی، قدغن، صدور حکم منع

embargo (اسم)
مانع، محظور، تحریم، ممنوعیت

interdiction (اسم)
جلوگیری، منع، ممانعت، ممنوعیت، نهی کردن

forbiddance (اسم)
جلوگیری، بازداشت، منع، ممانعت، ممنوعیت، نهی، قدغن

پیشنهاد کاربران

نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 :
نا گذار: قوانین سخت، ناگذار رسیدن به اهداف شرکت شد.
واپس: سرما واپس رشد گیاهان شد.
بازدار: عوامل بازدار پیشرفت را شناسایی کردیم.
پد ( پس زد ) : پد معلم از ورود دانش آموزان به حیاط مدرسه قابل درک بود.
...
[مشاهده متن کامل]

بازمان: بازمان والدین از مهاجرت فرزندان قابل درک است.
پسزن: پسزنی معلم از رفتارهای نادرست دانش آموزان کارساز بود.
رَدگر: ردگر سیاست های غلط، اقتصاد را بهبود بخشید.
بازبر: بازبر شدن سیل با سدهای محکم باعث نجات روستاها شد.
ناروی: ناروی کردن مسیر نادرست برای جوانان وظیفه والدین است.
راسد ( راه سد ) : راسد کردن مسیر تخلفات اداری.
پسزد: پسزد افکار منفی، تضمین موفقیت در کنکوره.
درنا: درنا کردن راه نفوذ دشمن با هوشیاری مرزبانان.
بَسدر: بَسدر شدن راه فرار مالیاتی با قوانین محکم.
پیش بندی: مدیر از اتلاف منابع پیش بندی کرد.
آستانش: سیستم ایمنی از ورود ویروس آستانش کرد.
رهبندش: پلیس از عبور خودروها رهبندش کرد.
پسایش: مادر از رفتن فرزند به مکان خطرناک پسایش کرد.
وازنش: معلم از ادامه شیطنت دانش آموزان وازنش کرد.
بازش ( باز داشتن ) : مادر از رفتن فرزندش به مهمانی خطرناک بازش کرد.
نارو ( نا روان ) : قانون از فساد اداری نارو می کند.
بسره ( بستن راه ) : مامورین از فرار متهم بسره کردند.

ممنوعیت =پرهیزندگی
ممنوعیت: اسم مصدر است به معنی ممنوع بودن. ( فرهنگ بزرگ سخن ) .
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
نیژدادیش niždādish؛ نیژداد در مانوی نیجداد ( ممنوع ) با میانوند ی و پسوند اسم مصدر ساز ( ش ) . ( مانند نرمش، آرامش، چرخش و. . . )
بازداری یا بازدارش
مانع، نهی کردن، جلوگیری