ممتنع

/momtane~/

    impossible
    abstaining
    abstainer

فارسی به انگلیسی

ممتنع الحصول
unobtainable

ممتنع الوصول
unattainable, inaccessible

مترادف ها

impossible (صفت)
غیر عملی، غیر ممکن، ممتنع، نشدنی، نامحتمل، امکان نا پذیر، غیر میسر

پیشنهاد کاربران

ممتنع یعنی : غیر قابل انجام
ممتنع در علم حقوق دارای معانی ذیل است
۱ - امتناع کننده ، خودداری کننده از اجرای حکم ، الحاکم ولی الممتنع
۲ - محال ، غیر ممکن و نشدنی مانتد شرط ممتنع ، منافع ممتنع الحصول
۳ - وصف و یاحالتی که مثبت و منفی یا موافق و مخالف نباشد مانند رای ممتنع که مثبت ومنفی یا موافق و مخالف نیست
از ریشه منع ، به معنا �امتناع کننده� یعنی �کسی که از امری یا کاری سرپیچی کند�
در قاعده �الحاکمُ ولی الممتنع�
نشدنی. غیر ممکن بودن
چیزی که نمیشه بشه و شدنش محاله
ناشدنی ، مخالف ممکن
برخوردار
غیر ممکن ، محاله
امکان نداشتن چیزی. غیر مقدور بودن
ممتنع: متناقض ، غیر ممکن
سهل ممتنع: ویژگی سبک سعدی که همان متناقض نما یا پارادوکس است.