منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی








چه همه ملیحه!
ملیحه یعنی با نمک و زیبا
ملیحه ها صبورند
ملیحه ها صبورند
اسم خاله جون من♥
که خیلی هم خاله ی خوب و دوست داشتنی هستند مانند معنی اسم خودشان♥
که خیلی هم خاله ی خوب و دوست داشتنی هستند مانند معنی اسم خودشان♥
ملیحه اسم دختر ریشه عربی ملیح ( نمک ) برای دختران بسیار زیبا و دوست داشتنی و بانمک به کاربرده میشود ، ملیحه ها خوش قلب نیز هستن . ملیحه ها دستا بالا🖐️😍❤️
معنی
ملیحه بانمک زن ز رنگ باغیرت قرآن دوست
خوش چهره بانمک مهربون
زن زیبا و خوش رو داری ملاحت خاص وجذاب
اسم بسیار زیبا ودل نشین
زن دوست داشتنی. آرام
با نمک ، زیبا و خوشرو
زیبا خوشگل و تپل
ملیحه زیبا و خوش قلب. . با نمک و دارایملاحت های دل نشین
بانمک و جذاب
با نمک دارای ملاحت ملیح خوش قلب زیبارو جذاب 🤗😍
خوش قلب
با نمک بودن را موافقم
ملیحه
ملیحه مؤنث ملیح، ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک.
ملیحه مؤنث ملیح، ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک.
ملیحه اسم دخترانه است، معنی ملیحه: ( عربی ) ( مؤنث ملیح ) 1 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک؛ 2 - ( در قدیم ) دوست داشتنی و مورد پسند.
خوشرو.
خوشرو خوش زبان
بانمک و زیبا و کم شانس
بانمک
زن زیبا و بانمک، ملیح و خوشرو
لغت نامه دهخدا
ملیحة. [ م َ ح َ ] ( ع ص ) امراءة ملیحة؛ زن خوب صورت. ج، مِلاح. ( ناظم الاطباء ) . تأنیث ملیح. ( اقرب الموارد ) . رجوع به ملیح ( معنی اول ) شود. || ( اِ ) نامی است از نامهای زنان.
ملیحة. [ م َ ح َ ] ( ع ص ) امراءة ملیحة؛ زن خوب صورت. ج، مِلاح. ( ناظم الاطباء ) . تأنیث ملیح. ( اقرب الموارد ) . رجوع به ملیح ( معنی اول ) شود. || ( اِ ) نامی است از نامهای زنان.
ملیحه: /malihe/ مَلیحه ( عربی ) ( مؤنث ملیح ) 1 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک؛ 2 - ( در قدیم ) دوست داشتنی و مورد پسند.
ملیحسا : /malih sā/ مَلیح سا ( عربی ـ فارسی ) ( ملیح سا ( پسوند شباهت ) ) ، 1 - همچون ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک؛ 2 - ( در قدیم ) دوست داشتنی و مورد پسند.
... [مشاهده متن کامل]
ملیحسا : /malih sā/ مَلیح سا ( عربی ـ فارسی ) ( ملیح سا ( پسوند شباهت ) ) ، 1 - همچون ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک؛ 2 - ( در قدیم ) دوست داشتنی و مورد پسند.
... [مشاهده متن کامل]
بهترین اسم . بانمک و زیبا رو
زن بانمک و زیبا رو و نمکی
نرم و نرمک و زیبا رو
ملیحه مثل مجسمه. ای. از ورنامخواست. . ( از توابع. اصفهان ) ور پرس شده. است.
عالی راضیم با بانمک بودن
نامی زیبا و قشنگ
بانمک
[ م َ ] ( ع ص ) نساء ملیحه ؛ زنی شیرین . ج ، مِلاح ، اَملاح. ( ناظم الاطباء ) . خوب صورت . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . دارای ملاحت. تأنیث ملیح
- ملیح الکلام ؛ فصیح و زبان آور. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ترکیب بعد شود.
... [مشاهده متن کامل]
- ملیح المحاوره ؛ خوش بیان . شیرین سخن . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . رجوع به ترکیب قبل شود.
|| مجازاً ضد صبیح که سفیدلون باشد. ( غیاث ) . گندمگون . || زیبا. خوب صورت . مطبوع و خوشنما و خوش آیند. ( از ناظم الاطباء ) :
آخر نه گناهی است که من کردم و بس
منظور ملیح دوست دارد همه کس .
- ملیح الکلام ؛ فصیح و زبان آور. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ترکیب بعد شود.
... [مشاهده متن کامل]
- ملیح المحاوره ؛ خوش بیان . شیرین سخن . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . رجوع به ترکیب قبل شود.
|| مجازاً ضد صبیح که سفیدلون باشد. ( غیاث ) . گندمگون . || زیبا. خوب صورت . مطبوع و خوشنما و خوش آیند. ( از ناظم الاطباء ) :
آخر نه گناهی است که من کردم و بس
منظور ملیح دوست دارد همه کس .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)