دیکشنری
مترجم
بپرس
ملوث کردن
besmear
contaminate
defile
taint
دنبال کنید
مترادف ها
taint
(فعل)
فاسد کردن، رنگ کردن، لکه دار کردن، عفونی کردن، الوده شدن، ملوث کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک