ملموس

/malmus/

    concrete
    palpable
    tangible

پیشنهاد کاربران

لامسه و ملموس:" پسوایی و پسوده ".
قابل مشاهده
بسودنی
ملموس مشتق ( گرفته ) شده از لمس یعنی چیزی که بشود با دست لمسش کرد اماااااا چه کنیم که عده زیادی از مولفین برای گنده گویی یا خود نمایی از این لفظ به معنای مجاز آن ( غیر واقعی و شبیه یا وصف معنا ) استفاده کرده اند.
در مخالف ملموس میشود غیر لمس یعنی اعتباری مثل شخیت حقوقی یک شرکت
ملموس بعضی جاها به معنی واقعی و در دید
بسودنی. [ ب َ / ب ِ دَ ] ( ص لیاقت ) لمس کردنی. قابل و درخور لمس. ملموس.
یعنی قابل لمس.
لمس شده همون ویرایش شده هم میشه
الان محصول ملموس آن است معنی ملموس تو اینجا چیه
میشه یکی راهنماییم کنه خیلی ممنون
palpable
Tangible
قابل لمس
قابل آزمودن، آزمودنی، در دسترس
آشکار و واضح
میشه به معنی قابل فهم هم باشه!
پسودنی
محسوس با لمس کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)