anathematize
ملعون
/mal~un/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
غلط، شنیع، ملعون، نا درست، پلید، ناپاک
ملعون، نفرین شده، ملعون و مطرود
ملعون، سر در گم، جهنمی، دوزخی
ملعون، رجیم
منفور، ملعون، نفرین شده
ملعون، مردود
ملعون، بی نوا، بد بخت، نامیمون، نامبارک
ملعون
پیشنهاد کاربران
گجسته
نفریده
هر دو برگرفته از پارسی میانه ولی با ریخت پارسی نو
نفریده
هر دو برگرفته از پارسی میانه ولی با ریخت پارسی نو
دیگه برام مهم نیست بهم بگن لیلیث ملعون
ناپسند، نکوهیده، بیزارشده، ازچشم افتاده، گجستک ، رانده، مردود، مطرود، نفرت انگیز
ای "ملعون!"؛ باتغییر کلمات وعناوین وتیتر ولباس و. . . مسلمانان ودیگران را فریب مدی.
ای ملعون!؛ عهد نشکن وقرار داد جعلی وفریبانه کلاهبرداری وخیانت وغش ومکر مکن.
. . .
ای فریاد قرآن عدل وحقّ:
... [مشاهده متن کامل]
"ما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ "
ای ملعون!؛ عهد نشکن وقرار داد جعلی وفریبانه کلاهبرداری وخیانت وغش ومکر مکن.
. . .
ای فریاد قرآن عدل وحقّ:
... [مشاهده متن کامل]
"ما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ "
کسی که بدی کرده و بد رفتاری و باعث شده مورد لعنت قرار بگیرد
لعنتی. . . . بدنام. . . .